اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

شعر امام زمان(عج) - شام غریبان حضرت زهرا(س) - رضا تاجیک

 

منت قدمهای تو رو با اشكام می كشم

اگه تو بيای خاک پاتو به چشمام می كشم

 

كی ميای كه با صدای تو من آروم بگيرم

آرزومه كه آقا پای ركابت بميرم

 

دلم آقا خسته از اين عشقای زمينيه

خيال ديدنتم يه حسرت شيرينيه

 

پشت اين پنجره ها به انتظارت می شينم

جای خاليتو ميون دل تنگم می بينم

 

سه ماهه تو روضه های مادرت در به درم

دو ماهه آرزومه دست بكشی روی سرم

 

خوب می دونم كه من از نگاه تو سينه زنم

يه عنايتی بوده كه غصه دار حسنم

 

بيا امشب ما رو هم ببر مدينه آقاجون

رو دلم غم اميرالمومنينه آقاجون

 

ديگه امشب همه همسايه ها راحت می خوابن

اما بچه های فاطمه به زحمت می خوابن

 

زينب امشب يه گوشه كز ميكنه غريبونه

مجتبی تو خواب می لرزه آروم آروم می خونه

 

"گل ياسو كی ديده تو گلخونه بسوزونن

در باغو كی ديده غريبونه بسوزونن"

 

رضا تاجیک

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

 اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

 

نزد خالق هر کسی باشد فرودش بیشتر

در مسیر بندگی باشد صعودش بیشتر

 

اهل صوم و صمت باش و دل به پرحرفان مبند

مزبله وقتی بسوزد هست دودش بیشتر

 

خواست لیلا تا که مجنون را مقربتر کند

کاسه ی او را شکست و آزمودش بیشتر

 

بهره ها دارد دل ویرانه می دانم ولی

دل که می گیرد شود با گریه سودش بیشتر

 

وادی عشق است کیش ما، شکسته تر شود

هرکسی باشد در این وادی ورودش بیشتر

 

عاشقی که دل نبست اصلا به دنیا، می شود

با امام عصر خود گفت و شنودش بیشتر

 

بیشتر اصلا خودم دل را سپردم دست او

یا نه اصلا با محبت ها ربودش بیشتر

 

این همه دست تمنا از سر دلگرمی است

گر که لطفش خواهان جودش بیشتر

 

رحمت و خیری که از سوز دعایش می رسد

در زمان ابتلا بوده نِمودش بیشتر

 

در میان روضه ها می آید و حس می شود

در عزای مادرش زهرا وجودش بیشتر

 

بال پروانه اگر مسمار آزارش دهد

می شود در شعله در هم تار و پودش بیشتر

 

درد پهلو که کسی دارد نمازش مشکل است

دردسر دارد سجودش از قعودش بیشتر

 

بهر قتل شیر خیبر هر کدامش کافی است

درد بازو جای خود روی کبودش بیشتر

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در 17 بهمن 95

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه – محمود مربوبی

 

میان باید و شاید، همیشه درگیر است

کسی که پایِ دلش در حصارِ زنجیر است

 

نخورده غصه‎ی روزی، گدایِ این خانه

که لطفِ صاحبِ خانه، بدون تاخیر است

 

نبرده رنج، چه گنجی به ما عطا کردند

که عاشقِ تو شدن، بهترین تقدیر است

 

به دل وصال تو را وعده داده‎ام هر دم

ظهورت آرزوی هر جوان و هر پیر است

 

زبان ز شرحِ فراقِ تو قاصرست، آری

حدیث هجر تو را، خون دیده تفسیر است

 

گناه بین من و تو جدایی افکنده

همیشه نامه‎ی من، پر ز جرم و تقصیر است

 

خودت برای ظهورِ خودت دعایی کن

که ناله‎هایِ دلِ من، بدون تاثیر است

 

بیا و بند بزن چینی دل من را

دل شکسته ی من مستحق تعمیر است

 

نگو که از من آلوده ناامید هستی

برای نوکرِ خوبی شدن، نگو دیر است

 

کسی که در وسط کوچه قد عَلَم کرده

چه شد که گوشه‎ی خانه چنین زمین‎گیر است؟

 

چه آمده به سرش بین آن در و دیوار؟

که در سنین جوانی ز زندگی سیر است

 

شبیه عاشقِ چشم انتظار می گرییم

به حال مادرتان زار زار می گرییم

 

محمود مربوبی

برگرفته از وبلاگ حسینیه

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

سلام فاطمیه باز پر زدم به هوایت

 سلام بر تو و بر اشک های صاحب عزایت

 

 سلام صاحب عزا جان فدای بغض گلویت

 سلام صاحب عزا جان فدای سوز صدایت

 

 نشسته اند دو تا چشم من گرسنه و تشنه

به پای سفره ی اشکت به شوق آب و غذایت

 

 دوباره گرد یتیمی گرفته آینه ات را

غبار چادر خاکی نشسته روی عبایت

 

 گدا رسیده و سوگند می خورد که بمیرد

اگر تو روضه بخوانی شبی برای گدایت

 

طناب بسته شده دور دست های علی را

بیا که باز کنی با ظهور عقده گشایت

 

نوشته اند که زهرا میان آن در و دیوار

ز سوز سینه دعای ظهور خوانده برايت

 

اجرا شده توسط حاج محمد رضا طاهری در شب اول فاطمیه 94

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار امام زمان(عج) - فاطمیه

 

اشعار امام زمان(عج) - فاطمیه

 

وقتی برای مادر ما گریه می کنید

 با درد و آه و شرم و حیا گریه می کنید

 

کی دیده اشک مادر خود را به کوچه ها

این قصّه را ندیده چرا گریه می کنید؟

 

زیبا برای مادر ما ضجّه می زنید

خیلی شبیه با شهدا گریه می کنید

 

مسمار را شنیده ولیکن ندیده اید

امّا چه خوب داغ مرا گریه می کنید

 

با این حساب مرهم غم های ما شوید

گویی کنار آل عبا گریه می کنید

 

ما از خدا عطای شما را گرفته ایم

دیگر چرا ز غصّه شما گریه می کنید

 

عمری به سوگ ماه مدینه نشسته اید

 عمری برای کرببلا گریه می کنید

 

آخر زمان روز فرج میرسد ز راه

از بس شما به سوز و دعا گریه می کنید

 

برگرفته از وبسایت دوستداران حاج منصور

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار فاطمیه - امام زمان(عج)

 

اشعار فاطمیه - امام زمان(عج) - میثم میرزائی

 

ای کعبه سیه پوش غم مادرتان

عالم همه زنده از دم مادرتان

 

ماها که به این روضه مشرف شده ایم

بوده است فقط از کرم مادرتان

 

آقا تو کجا روضه گرفتی، مهدی؟

در کرببلا؟ یا حرم مادرتان ؟

 

امروز اگر آخر عمرم باشد...

گریم ز غم عمر کم مادرتان

 

انگار ز پشت در بلند است هنوز

با هر لگد، ای محسنمِ مادرتان

 

ای منتقم پهلوی زهرا مهدی

برگرد، به قامت خم مادرتان

 

آنقدر نیامدی که دشمن سوزاند

در آتش کینه پرچم مادرتان

 

بگذار بسوزند که تا محشر هم

بالاست همیشه علم مادرتان

 

میثم میرزائی

 **

از وبلاگ افلاکیان شلمچه

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار فاطمیه - امام زمان(عج) - سری دوم

 

اشعار فاطمیه – امام زمان(عج) – حسین ایمانی

 

اين روزها که مادرمان بين بستر است

دل بيشتر هوايیِّ ديدار دلبر است

 

مادر ضعيف و بي رمق وقدکمان شده

خون لخته هاي سينه ي بيمار بَر در است

 

اوّل دعاي هرشب او در نماز شب

تعجيل در وفات و وصال پيمبر است

 

اين قامت کمانیُّ و رخسار ارغوان

تأئيد آن سفارش ايّام آخر است

 

او در وطن غريبه و در کوچه هاي تنگ

سيلي حواله ي رخ بانوي حيدر است

 

حرف مدينه جز غم و افغان و آه نيست

گوشی براي حرف علی غير چاه نيست

 

اين روزها که ياس علی قدخميده است

دل بيشتر براي ظهورت تپيده است

 

فضه توان ياريِّ مجروح را نداشت

آقا گمان کنم که زمانش رسيده است

 

وقتي کِشان کشان قدمی راه ميرود

خونابه ها تمام مسيرش کشيده است

 

اين سوي خانه فاطمه رويش گرفته و----

آن سو حسن نشسته و رنگش پريده است

 

بغضش حکايتي شد و دانی به من چه گفت؟

از ضرب کينه و رخ و ديوار کوچه گفت

 

اين روزها که شال عزا روي دوش ماست

تعجيل در ظهور عدالت سروش ماست

 

حرف از بقيع خاکیُّ و قبر نهان شده

فرياد العجل گل زهرا خروش ماست

 

نيلوفري کنار دري مي خورد زمين

فضِّه به دادِمن بِرسَش توي گوش ماست

 

سقط بنفشه در رَحِمِ لاله ي نبي

آثارش اختلال در آرام هوش ماست

 

تدفين شب حکايت شيرين عشق بود

نقش مزارِ گم به دل غم فروش ماست

 

اين عاشق و حکايت بيمار ناتوان

ذکرم  شبانه روز بيا صاحب الزمان

 

حسین ایمانی

**

 ادامه اشعار در ادامه مطلب

 

ادامه نوشته

اشعار فاطمیه - امام زمان(عج)

 

اشعار امام زمان(عج) – اول فاطمیه – محمد بیابانی

 

اگر ز قافله دوریم ، خوب میدانیم

ولی به لطف تو هر سال جا نمی مانیم

 

و باز هم به نگاه محبتت امسال

کنار سفره این فاطمیه مهمانیم

 

هزار فاطمیه رفته و نیامده ای

نگو که باز بدون تو روضه می خوانیم

 

بیا که در گذر گردباد این دنیا

در انتظار شروع بهار و بارانیم

 

قسم به ساحل چشمان ابری ات عمریست

به لطف بارش چشم شماست گریانیم

 

وگرنه مثل بیابان خشک دلهامان

فقیر روزی این سفره های بی نانیم

 

از اینکه بار غم مادر تو را دنیا

به دوش برد ، ولی خم نگشت حیرانیم

 

به انتقام غم صورت کبود بیا

که ما کنار شما پیرو شهیدانیم

 

محمد بیابانی

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته