اشعار شب سوم محرم الحرام
اشعار شب سوم محرم الحرام - نادر حسینی
خيلي بزرگ بود قدمهاي كوچكت
دنيا فداي خشكي لب هاي پوپكت
سيلي اگر چه واژه ي تلخي است خوب من
اما وزيد بر گل رخسار ميخكت
تو خواهر گلايل و نيزه شكسته اي
هرگز مخواه اينكه بخوانند كودكت
تو در شناسنامه مگر دست برده اي
اصلا نمي خورد به سن و سال اندكت
آن روز جمله خصم به بازي گرفته شد
هرچند تير و نيزه و ني شد عروسكت
آن روز چند لاله از آتش شكفته شد
بر تار پود دامن سرخ مشبكت
با اينكه در خيال نمي گنجد اين حديث
اما بزرگ بود قدمهاي كوچكت
نادر حسيني
**
ادامه اشعار در ادامه مطلب