اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)

 

اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع) - حسن لطفی

 

نینوا را سوزاند

ناله ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند

 

به عبا پیچیدم

می کشم آه، همین آه عبا را سوزاند

 

باز هم سوخت لبم

کفِ آبی، عطشم کرببلا را سوزاند

 

کربلا گفتم باز

جگرم را نفسم را، سر و پا را سوزاند

 

شد غروب و گودال

دیدم آتش همه جا را، همه جا را سوزاند

 

خیمه ای اُفتاد و

بدنِ غرقِ به خونِ شهدا را سوزاند

 

مشعلی روشن شد

دامنِ دخترکی غرقِ دعا را سوزاند

 

شعله تا بالا رفت

گیسوانِ زِ سرِ نیزه رها را سوزاند

 

وای از نامحرم

حرمله باز دلِ عمه ی ما را سوزاند...

 

حسن لطفی

برگرفته از وبلاگ حسینیه

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار شهادت حضرت امام جواد(ع)

 

اشعار شهادت حضرت امام جواد(ع) – سید پوریا هاشمی

 

هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد

زشت است پیش چشمها افتاده باشد

 

ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند

روی زمین بی سر صدا افتاده باشد

 

تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد

مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد

 

انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند

در حجره اش آقای ما افتاده باشد

 

در راه پشت بام میبیند مصیبت

پیکر که بین پله ها افتاده باشد

 

هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست

فرقی ندارد که کجا افتاده باشد

 

ای وای اگر در ازدحام سخت گودال

روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد

 

این آبرودار قبیله ست و روا نیست

عریان در این صحرا رها افتاده باشد

 

سید پوریا هاشمی

برگرفته از سایت حدیث اشک

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته