اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)
اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)
نیمه ی ماه خدا شد ، ماه پیدا میشود
میرسی از راه و راه از چاه پیدا میشود
بر در این خانه حتما راه پیدا میشود
آری اینجا هم گدا هم شاه پیدا میشود
تا خدا یک جلوه بنماید حسن را آفرید
ظاهرا یک جا دوباره پنج تن را آفرید
در مسیرت هر کجا پا می نهی ،دل ریخته
بس که حسن بی حساب از آن شمایل ریخته
زود پیدا میشوی هرجا که مشکل ریخته
دور تا دور شما همواره سائل ریخته
آسمان ها را نمک پرورده ات میساختی
هر زمانی هر کجا که سفره می انداختی
خیل عشاقیم بر ما تهمت دیوانه چیست
صید تو بودن فقط عشق است آب و دانه چیست
لطف تو دریاست دیگر کاسه و پیمانه چیست
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست
گر گدا کاهل بود هم تو کرامت میکنی
سائلت را از کرم غرق خجالت میکنی
چه کسی گفته که دستان شما در بند بود
لال باد آنکه بگوید صلح تو لبخند بود
صلح تو جنگ است از این حیث بی مانند بود
دشمنت هرگز نفهمیده ست ، یک ترفند بود
کربلایی را میان صلح خود طی کرده ای
این تو بودی در جمل فتنه را پِی کرده ای
هر زمانی غیر تو بر هرکه رو انداختم
زود شرمنده شدم یعنی تو را نشناختم
زندگی را برده ام چون که به تو دل باختم
در خیال خود برای تو حرم ها ساختم
عاقبت قر تو هم دارای گنبد میشود
عاقبت روزی مدینه مثل مشهد میشود
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
**
ادامه اشعار در ادامه مطلب