اشعار شهدا و دفاع مقدس

 

گل اشکم شبی وا میشد ای کاش

همه دردم مداوا میشد ای کاش

به هرکس قسمتی دادی خدایا

شهادت قسمت ما میشد ای کاش

*

خوشا آنانکه جانان میشناسند

طریق عشق و ایمان میشناسند

بسی گفتیم و گفتند از شهیدان

شهیدان را شهیدان میشناسند

علیرضا قزوه

**

 

ادامه اشعار در: ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار میلاد امام حسن عسکری(ع)

 

 

ساقي بياوريد که بزمي به پا کنيم

ساغر بياوريد که قدري صفا کنيم

مطرب بياوريد که تا خط خويش را

از خط  پيروان طريقت جدا کنيم

عمري نماز پشت سر شيخ خوانده ايم

حالا شبي به پير مغان اقتدا کنيم

خواندم دعا به مسجد و حاجت روا نشد

يکبار بين ميکده امشب دعا کنيم

يک خمره نه,دو خمره نه ,تا يازده رسيد

ما آمديم تا که زدل عقده وا کنيم

حالا که نام پاک تو اکسير واقعيست

با ذکر يا حسن مس دل را طلا کنيم

وقتي که مرده را نگهت زنده ميکند

با يد تو را مسيح پيمبر صدا کنيم

حريم و زير دين نگاه تو رفته ايم

آقا چگونه قرض شما را ادا کنيم؟

حالاکه بي ولاي توطاعات باطل است

بايد نماز و روزه ي خودراقضا کنيم

فرموده ايد شيعه به دوزخ نمي رود

         پس هرچه خواستيم گناه و خطا کنيم؟!

وقتي به خاطر تو ،به ما شان مي دهند

ديگر چه احتياج که در دين ريا کنيم

زهرا اگراجازه دهد در بهشت هم

خدمت به خاندان شريف شما کنيم

تمار شهرعشق علي باش  اي رفيق

تا اينکه پاي دار غمش گريه ها کنيم

گيرم که تو حبيب نبودي , زهير باش

تا اينکه زير تيغ جنون جان فدا کنيم

در باب نوکري به مقامي نمي رسيم

تنها اگربه سينه زدن اکتفا کنيم

ما را غلام قصر خودت کن که در بهشت

شب هاي جمعه روضه برايت به پا کنيم

وحيد قاسمي

**

 

ادامه اشعار در ادامه مطلب

 

ادامه نوشته

اشعار ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(ع)

 

 
اشعار ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)

 

پیوند مهر و ماه

 

سرتاسر مدينه پر از شوق و شور بود

لبريز از طراوت و غرقِ سرور بود

 

از آسمان شهر پيمبر در آن پگاه

صد آسمان ملائكه گرم عبور بود

 

وقت نزولِ سوره‌ي ياسين و هل أتي،

هنگامه‌ي تجلي آيات نور بود

 

بال فرشته فرش قدمهاي آفتاب

روبند ماهتاب ز گيسوي حور بود 

 

عطر بهشت از نفس باغ مي چكيد

تا اوج عرش زمزمه هاي حضور بود

 

عالم از عطر ياس مدينه معطر است

پيوند آسماني زهرا و حيدر است

 

مي خواستند تا كه بمانند يار هم

همدل ترين و هم نفس روزگار هم

 

بي زرق و برق ، ساده‌ي ساده شروع شد

پيوند آسماني شان در كنار هم

 

«سرمايه هاي اصلي شان مهر و عاطفه

بي اعتنا به ثروت و دار و ندار هم»

 

 بر اعتماد شانه‌ي هم تكيه داشتند

سنگ صبور يكدگر و راز دار هم

 

بودند هر پگاه دل انگيزتر ز عشق

گرم طلوع روشنِ خورشيد وار هم

 

چشم بد از جمال دو خورشيد دور باد

چشم حسودِ بد دل و بد خواه كور باد

 

هم ، ماوراي حد تصور كمالشان

هم ، ماسواي ذهن و تخيل جلالشان

 

آنجا كه سوخت بال و پر آسمانيان

بام نخستِ پر زدن و اوج بالشان

 

بايد كه درس زندگي آموخت تا ابد

از بورياي كهنه و ظرف سفالشان

 

در جام كوزه روشني خمّ سلسبيل

كوثر شراب خانگي لايزالشان

 

كي مي توان به واسطه‌ي اين مثالها

پرواز كرد تا افق بي مثالشان

 

آئينه‌ي ظهور صفات خدا شدند

ياسين و نور شدند هل أتي شدند

 

بر شانه هاي عرش خدا خانه داشتند

نه نه ، كه عرش را به روي شانه داشتند

 

اين ساکنان عرش خدا از همان ازل

چشمي به چند روزه‌ي دنيا نداشتند

 

هر چند داشت سفره شان نان خشكِ جو

اما هميشه خويِ كريمانه داشتند

 

سرشار از عشق و عاطفه و نور ِ معرفت

همواره لحظه هاي صميمانه داشتند

 

گل داده بود باغِ بهشت اميدشان

يعني چهار غنچه‌ي ريحانه داشتند

 

ما جرعه نوش چشمه‌ي جاريّ كوثريم

دلداده ايم ، شيعه‌ي زهرا و حيدريم

 

یوسف رحیمی

 

... نُه سال بعد:

آن دوره عشق و صفا یادش بخیر

اون روزگار با صفا یادش بخیر

شب عروسی یادته بابات میگفت:

پیرشی به پای مرتضی.... یادش بخیر

 

***

 ادامه اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار امام زمان(عج)  - اشعار انتظار

 

اشعار امام زمان - علی اکبر لطیفیان

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

 گاهی غبار جاده‌ی لیلا کنی مرا

کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

پیش طبیب آمده‌ام درد می‌کشم

 شاید قرار نیست مداوا کنی مرا

من آمدم که این گره‌ها واشود همین

 اصلا بنا نبود ز سر واکنی مرا

حالا که فکر آخرتم را نمی‌کنم

 حق می‌دهم که بنده‌ی دنیا کنی مرا

من سالهاست میوه‌ی خوبی نداده‌ام

 وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا؟

آقا برای تو نه برای خودم بد است

 هر هفته در گناه تماشا کنی مرا

من گم شدم تو آینه‌ای گم نمی‌شوی

 وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا

این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین

 شاید غلام خانه‌ی زهرا کنی مرا

علی اکبر لطیفیان

**

ادامه اشعار در ادامه مطلب

 

ادامه نوشته