اشعار امام رضا(ع) - موضوع آزاد - مجتبی کرمی

 

باید چگونه عرضه کنم گریه هام را

این شوق گیر کرده ی بین صدام را

 

تکرار می کنم که سلام علی الرئوف

تا بشنوم دمی " و علیک السلام " را

 

اذن دخول را پدرم داد یاد من

تا که ادا کنم همه جا احترام را

 

با جبرئیل دست خدا خوب آفرید:

این شعبه ی حقیقی بیت الحرام را

 

ما بین صحن های شما من مرددم

حالا بگو قدم بزنم من کدام را ؟

 

یک عمر می شود که فقط فکر می کنم

پرواز این ملائکه ی پشت بام را

 

مبهوت مانده ام وسط انقلاب صحن

وقتی که صحن انقلاب پر از ازدحام را …

 

…طی می کنم قدم به قدم روی سنگ فرش

ادراک می کنم حرم ما ورام را

 

حول ضریح پنجره فولاد، بوی سیب

پر می کند ز کرب و بلا هر مشام را

 

دلتنگ می شوم همه پروانه هاش را

این خادمین محترم و با مرام را

 

ماها شکسته آمده ایم این مسیر را

چون تو تمام می شمری نا تمام را

 

مرغ خیال ! وقت زیارت در آن حرم

از قول من ببوس ضریح امام را

 

میلم کشیده سمت غذا های حضرتی

شاید که قسمتم بشود اینکه ، شام را .....

 

مجتبی کرمی

 

*******************

 

اشعار امام رضا(ع) - موضوع آزاد - مجیدتال

 

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام

با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام

 

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها

باز از دوریت افتاده به کارم گره ها

 

ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم

پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم

زود ما را برسانید به مشهد به حرم

 

مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم

ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم

 

یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست

پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست

پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست

بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست

 

پیچش قافله ی ما که به سوی نور است

رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است

 

چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟

صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است

طرف پنجره فولاد هیاهو شده است

باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است

 

مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد

دست و پای فلجی باز شفا می گیرد

 

با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن

به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن

کار من هست فقط گرمی بازار شدن

گر چه در باور من نیست خریدار شدن...

 

یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟

من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم

 

تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی

کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی

مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی

لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی

 

قول دادی به همه پس به خدا می آیی

هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

 

مجید تال

 

************************

 

اشعار امام رضا(ع) - موضوع آزاد - مسعود یوسف پور

 

آوای اندوه،سفر

 

ضريح، اشک، دخيل، آه يک گدا يعنی

نگاه، عشق، تمناي کربلا، يعنی

دو چشم خيس، دو دست، اين دل، اين دعا، يعني

شتاب نور، صدا، حضرت رضا، يعني

 

دوباره آمده تا محض خاطر دوري

دل شکسته من را ز صحن جمهوري

 

سوار بال ملائک به کربلا ببرد

و بي مقدمه از سعي تا صفا ببرد

کنار علقمه نزديک شط مرا ببرد

و اوج گيرد و تا گنبدي طلا ببرد

 

ميان گريه افلاک در حوالي صحن

درست در جلوي سنگ فرش خالي صحن

 

به زير پرچم سرخي فرود مي آيم

شبيه کرنش امواج رود مي آيم

و لحظه اي که براي ورود مي آيم

اگر اجازه دهد با سجود مي آيم

 

و قبل از آنکه به دور حرم طواف کنم

در آن دقيقه حساس اعتراف کنم

 

پر فرشته شده فرش زائران اينجا

نگاه مي شود انداخت بر جنان اينجا

حرم که داده به زُوار خود امان اينجا

بناست کعبه بچرخد به دور آن اينجا

 

به واقعيت اين امر معترف شد دل

سپس مقابل شش گوشه معتکف شد دل

 

کمي گذشت صداي فرشته ها آمد

صداي يک دل خسته ميان جزر و مد

صداي پر زدن کفتران يک گنبد

و بعد حضرت سلطان، نگاه من، مشهد

 

پس از زيارت دل، مثل کفتران حرم

دوباره پنجره فولاد، عشق، اشک، قدم

 

دوباره صحنه يک صحن و يک گدا، يعنی

دوباره معني يک بام و دو هوا، يعنی

دلي شکسته، قسم، عشق، کربلا، يعنی

سخاوت و کرم حضرت رضا، يعنی

 

کسي که عاشق ديدار صحن کرب و بلاست

خوش آمدست، جواز مسافرت با ماست

 

مسعود يوسف پور

**

برگرفته از حدیث اشک