اشعار رحلت حضرت رسول اکرم(ص) - محمد بختیاری

 

حرف از وصیت های آخر میزنی بابا

از پیش زهرایت کجا پر میزنی بابا

 

این لحظه ها یاد گذشته کرده ای انگار

حرف از وصیت های مادر میزنی بابا

 

دل شوره داری ، از نگاهت خوب می فهمم

داری گریزی به غمِ در میزنی بابا

 

زهرای تو پشت و پناه حیدر تنهاست

هرچند حرف از زخم بستر میزنی بابا

 

یکروز می بینی مرا بین در و دیوار

یکروز می آیی به من سر میزنی بابا

 

گفتی که خیلی زود می آیم کنار تو

پس لحظه ها را می شمارد یادگار تو

 

محمد بختیاری

 

*********************

 

اشعار رحلت حضرت رسول اکرم(ص) - یوسف رحیمی

 

هر عاشقي ست در طلبت أيها الرّسول

اَلجَنَةُ لَهُ وَجَبَت أيها الرّسول

 

عالم هنوز تشنه ي درک حضور توست

أرض و سماست در طلبت أيها الرّسول

 

روشن شده است تا به ابد عالم وجود

از سجده ي نماز شبت أيها الرّسول

 

تو مي روي و در دل هر کوچه جاري اَست

عطر متانت و ادبت أيها الرّسول

 

آماده ي سفر شدي و با وصيتت

جانها اسير تاب و تبت أيها الرّسول

 

گفتي رضاي فاطمه شرط رضاي توست

خشم خداست در غضبت أيها الرّسول

 

اما تو چشم بستي و يک شهر درد و داغ

شد سهم ياسِ جان به لبت أيها الرّسول

 

اجر رسالت تو ادا شد ولي چه زود

بي تو نصيب فاطمه شد چهره اي کبود

 

یوسف رحیمی

 

***********************

 

اشعار رحلت حضرت رسول اکرم(ص) - محمد بیابانی

 

بروی داغ بدی بر جگرم می ماند

اشک در حلقه چشمان ترم می ماند

 

من گل یاس بهشتم بروی می سوزم

تو بمانی به برم برگ و برم می ماند

 

بودن محسن من در گرو بودن توست

پدرم تو که بمانی پسرم می ماند

 

خنده ام خنده وصل است ولی ای بابا

بعد من ناله ی در پشت درم می ماند

 

چادرم می ماند پیرهنم می ماند

بین کوچه اثر بال و پرم می ماند

 

سرخی بوسه میخ در و سیلی روی

گرمی بوسه تو ای پدرم می ماند

 

غصه از بابت حیدر نخوری بعد از من

زینبم پشت سر همسفرم می ماند

 

زینبم هست که در کرب و بلا بعد حسین

سر پناه همه اطفال حرم می ماند

 

محمد بیابانی

برگرفته از وبلاگ حسینیه