اشعار وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری(س) - محمد قاسمی

 

روح القُدُس كبوتر بام خديجه است

در بند آب و دانه ی دام خديجه است

 

"كس را چه زور و زَهره كه توصيف او كند"

جايی كه جبرئيل غلام خديجه است

 

با ذوالفقار، ثروت او همرديف شد

اين جايگاه، خاصِ مقام خديجه است

 

روی پيمبری كه سراپا ملاحت است

خورشيد گرم و ماه تمام خديجه است

 

حوّا شبيه هاجر و مريم نشسته است

آنجا كه ذكر خير، كلام خديجه است

 

در اكـثـر مُـتون زيـارات وارده

لبهاي شيعه گرم سلام خديجه است

 

از خود گذشت در ره دلدار، پس مگو

ايثارمال، رمز دوام خديجه است

 

چون هرچه را كه داشت به پای نبي گذاشت

عالم سند شده ست و به نام خديجه است

 

جايي كه دخترش بشود كوثر كثير

دنيا از اين لحاظ به كام خديجه است

 

بی ربط نيست گر رمضان وقت بندگی ست

اين ماه، ماه رحمت عام خديجه است

 

حيدر فقط نه اينكه شده همسرِ بتول

داماد مصطفي و امام خديجه است

 

محمد قاسمی

برگرفته از سایت بی پلاک

 

********************

 

اشعار وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری(س)

 

بار خود را بسته ام پس پر کشیدن راحت است

بال و پر در پیش پیغمبر کشیدن راحت است

 

یک لباست را کفن کن باز هم تب کرده ام

داغ را در جامه‌ی دلبر کشیدن راحت است

 

تا سحر پیشم بمان قرآن بخوان بالا سرم

با تو دست از زندگی دیگر کشیدن راحت است

 

هرچه وسعم بود را دادم که با این انقطاع

روح را از قالب پیکر کشیدن راحت است

 

دخترم را بیشتر در بین آغوشت بگیر

پیش بابا ناز یک دختر کشیدن راحت است

 

هِی سفارش کن به مردم حرمتش را نشکنند

خط غم بر سوره‌ی کوثر کشیدن راحت است

 

هی سفارش کن که با هیزم نیاید هیچکس

بارداری را به پشت درکشیدن راحت است

 

ترس آن دارم که دستش باغلافی بشکند

زن نباشد گردن شوهر کشیدن راحت است

 

غصه‌ی بعدی من روز دهم در کربلاست

در ته گودال غم خنجر کشیدن راحت است

 

قافله بی قافله سالار و زن‌ها در فرار

سر که روی نیزه شد معجر کشیدن راحت است

 

در شلوغی سر بازار فکرش را بکن

واقعاً با آستین پوشاندن سر مشکل است

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب دهم ماه رمضان 94