اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع)
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – مهدی رحیمی
روزی شعار کُلِ جهان می شود علی
طبق حدیث امام زمان می شود علی
وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگی
باور کنید کُلِ اذان می شود علی
آدم اگر که فرض شود دین برای آن
تن می شود پیمبر و جان می شود علی
در عالم مثال اگر رود شیعه را
سرچشمه شد نبی جریان می شود علی
زهرا اگر حقیقت شب های قدر شد
در بین ماه ها رمضان می شود علی
ای خوش به حال آنکه به هنگام عقد خویش
در سفره اش کلیدِ زبان می شود علی
ذکر حسین آخر مجلس که می شود
دقت کنی دهان به دهان می شود علی
ذکر تمام گریه کنان می شود حسین
ذکر تمام سینه زنان می شود علی
با کوله بار نان و رطب ها هنوز هم
هر شب برای ما نگران می شود علی
مهدی رحیمی
برگرفته از سایت حدیث اشک
**********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – مهدی رحیمی
با عدالت باز آب و دانه را تقسیم کرد
قسمت همسایه و بیگانه را تقسیم کرد
بارها بین یتیمان بار روی شانه را
بعد در بازی خمید و شانه را تقسیم کرد
عدل محور بودنش طوری نمایان گشت که
تیغ یکسان فرق سر تا چانه را تقسیم کرد
تا به بستر رفت چون زهرا،علی هم عاقبت
با زن و فرزند کار خانه را تقسیم کرد
آنچه که از داستان کوچه تعریفی نبود
با چه چاهی این غم مردانه را تقسیم کرد
روی پیشانیش تیغ ابن ملجم چون نشست
بین صدها شمع یک پروانه را تقسیم کرد
مهدی رحیمی
**********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – محسن عرب خالقی
شبی هم این دل ما انتخاب خواهد شد
برای خلوت اُنست خطاب خواهد شد
مكش زخیمه دلها عمود مِهرت را
كه آسمان به سرما خراب خواهد شد
كسی كه مهر علی در قنوت او جاری است
دعای نیمه شبش مستجاب خواهد شد
میان مردم صاحب نظر اگر برود
غلام در گهت عالیجناب خواهد شد
كویر را نفس قنبرت كند دریا
سراب نام تو نشنیده آب خواهد شد
به قدر فهم كمم هم اگر كه بنویسم
فضایل تو هزاران كتاب خواهد شد
چه دیده بود پیمبر كه گفت در این ماه
محاسن تو به خونت خضاب خواهد شد
جواب خلقت خلقی و از بد دنیاست
كه زخم فرق سر تو جواب خواهد شد
امام اول دنیا پس از شهادت تو
امام كشتن این قوم باب خواهد شد
یكی به سوده الماس پاره پاره جگر
یکی ز فرط عطش دل كباب خواهد شد
پس از تو كار به جایی رسد در این دنیا
كه صید حرمله طفل رباب خواهد شد
محسن عرب خالقی
**********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – محمد رسولی
کعبه تنها نه زادگاه علی
در نجف نیست خاک او کعبه است
سجده آورده ایم سمتش چون
اولین سینه چاک او کعبه است
**
ملک الموت پیش مرگش بود
او که شاگرد ذوالفقار علی است
خلقت اهل بیت کار خداست
ما بقی هرچه هست کار علی است
**
کیست مولا همان که در کعبه
بر روی شانه پیمبر رفت
شانه های نبی همان عرش است
حیدر از عرش هم فراتر رفت
**
گردش روزگار دست علی ست
کهکشان دانه های تسبیحش
در خیبر شکسته ، چیزی نیست
فتح آن قلعه بود تفریحش
**
چند سالی درست قبل ازل
زندگی را شروع کرده علی
هر زمانی رزق میرسد از راه
شک ندارم رکوع کرده علی
**
کیست جبریل آنکه خود گفته
که علی بوده است استادش
ملک انبیاست جبرائیل
وحی را داده مرتضی یادش
**
شب معراج مصطفی حس کرد
در پس پرده روبروی علی ست
به گواه فمن یمت یرنی
بازگشت همه به سوی علی ست
محمد رسولی
********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – محمد حسین ملکیان
کسی دکان نگشوده ست بی جواز علی
که رزق هیچ کسی نیست بی نیاز علی
خدا به داد ترازوی عادلان برسد
اگر حساب بسنجند با تراز علی
جهان سوال بزرگی ست، کشف خواهد شد
اگر که چاه بگوید چه بود راز علی
گره به کار خود انداختی طناب! چرا؟
چه خواستی که نداده ست دست باز علی
بپرس از آنکه دو دستی غلاف را چسبید
چه دیده از دو دم تیغ یکه تاز علی
به کوفه نیست امیدی که مسجدش نشکست
نماز هیچ کسی را به جز نماز علی
محمد حسین ملکیان
********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – مهدی رحیمی
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
از بسکه علی بود و ولی بود به والله
در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
تا دید که من گریه کن فاطمه هستم
می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت
از هستِ خودش_فاطمه_ دل کند و به این شکل؛
یک عمر برای من و تو هست نگه داشت
درپشت در سوخته در روضه اش آخر
مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت
مهدی رحیمی
برگرفته از وبلاگ حسینیه
********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – سید حمید رضا برقعی
صدا آری صدا جان جهان را زیرورو می کرد
پیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می کرد
نفس های خودش بود آن صدای با طمأنینه
صدایی که شب معراج با او گفتگو می کرد
نمی دانم چرا اما پیمبر بعد معراجش
عبای مرتضی را بیشتر از پیش بو می کرد
خدا آن شب سخن می گفت با صوت یداللهی
خدا پیش محمد دست خود را داشت رو می کرد
خدا مشغول خلقت بود دنیا را ؛ همان موقع
علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می کرد
نفهمیدیم مولا را نفهمیدیم بعد از جنگ
علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می کرد
اگر او یازده تن را به جای خود نمی آورد
چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می کرد
سید حمید رضا برقعی
********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – محسن عرب خالقی
با خاك پایت گاه گاهی همنشین هستی
یعنی اگر چه آفتابی ذره بین هستی
فرقی نكردی،كودكی ات هم بزرگی بود
از اول این بودی و تا آخر همین هستی
آغاز و پایانی نداری ،ما كه می دانیم
از نقطه چین بودی تو و تا نقطه چین هستی
هم آفرین بر آنكه مولا آفرین بوده
هم آفرین بر تو كه انسان آفرین هستی
هرشب چهل منزل تو را دیدند اما نه
هرشب تو در آغوش رب العالمین هستی
"مؤمن"خودش را خوانده درقرآن خدا از چیست؟!
فرموده تنها تو"امیرالمؤمنین"هستی
ایمان تو كفر مرا دیگر درآورده است
از مرگ تلخ طلحه هم اندوهگین هستی
دار و ندارش را امین مكه دستت داد
از بس امین الله فی ارضه،امین هستی
سر در تنور خانه ی بیوه زن كوفه
گرم حدیث نفس هستی شرمگین هستی
سر در تنور خانه ی بیوه زن كوفه
یاد سری مجروح و خاكستر نشین هستی
محسن عرب خالقی
********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – مهدی علی قاسمی
در آن دلی که حبّ تو باشد گناه نیست
اعمال شیعیان تو آقا تباه نیست
ایل و تبار ما همگی بنده ی تواند
هرکس که بنده ی تو نشد سر به راه نیست
هرشب به ذکر و یاد شما مست می شوم
من آن سگم که جز تو مرا پادشاه نیست
هرکس به مقتدا و امامی پناه بُرد
ما را به جز امیر نجف سرپناه نیست
گویم به هر کسی که سراغ بهشت رفت
اینجا بهشتِ ما به جز آن بارِگاه نیست
یکسال می شود حرمت را ندیده ام
حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست
هرکس جوانیش شده وقف حسین تو
فردا به نزد فاطمه ات روسیاه نیست
مهدی علی قاسمی
********************
اشعار مدح مولا امیرالمومنین(ع) – حامد تجری
ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده
جز او کسی به جای پیمبر نیامده
جز او برای فاطمه همسر نیامده
از کعبه جز علی احدی در نیامده
یعنی کسی به پاکی حیدر نیامده
هر کس غلام فاطمه شد در پناه اوست
شاهی که عرش دوش نبی جایگاه اوست
در معرکه سلاح نبردش نگاه اوست
این گیسوی سیاه که تنها سپاه اوست
بر شانه اش سیاهی لشکر نیامده
اولاد مرتضی همه ذاتاً مطهرند
قرآن ناطقند، شفیعان محشرند
شاهان روزگار غلامان قنبرند
خدّام عرش گوش به فرمان حیدرند
دور و برش که قحطی نوکر نیامده
ابروش وقت جنگ کم از ذوالفقار نیست
دنیا به جنگش آمده و بیقرار نیست
در مکتبش ضعیفکشی افتخار نیست
کرار که در مبارزه اهل فرار نیست
این کارها به فاتح خیبر نیامده
هرگز نمیشود علم عشق سرنگون
عشقش کشیده است دلم را به خاک و خون
پایان کار عاشق او چیست جز جنون؟
او گرد خاک پای علی شد که تا کنون
سردار مثل مالک اشتر نیامده
گرچه نبی نبود، وصی نبی که بود
مسند نشین بیبدل این اریکه بود
مردی که همسرش به ملائک ملیکه بود
باید خدا شوی که بفهمی علی که بود
کاری که از بنیبشری بر نیامده
در حال احتضار ولی فکر قاتل است
مولای ما نمونه انسان کامل است
بی مهر او تمام عبادات باطل است
آدم بدون عشق علی مشتی از گل است
حیف از دلی که در بر دلبر نیامده
دشمن هم از عنایت تو بینصیب نیست
در کشور تو هیچ غریبی غریب نیست
بیچارهای که در دل زارش شکیب نیست
با اینکه فکر آیه «أمّن یجیب» نیست
از بارگاه لطف تو مضطر نیامده
بر راه کفر سد زده دیوار تیغ تو
اصلاً هدایت است فقط کار تیغ تو
هو، حق، علی مدد، همه اذکار تیغ تو
دیدیم هر که رفت به دیدار تیغ تو
با سر فرار کرده... ولی سر نیامده
استاد در فنون نبردی ابوتراب
فــــرمانروای کشور دردی ابوتراب
حتی به مور ظلم نکردی ابوتراب
گفتم هزار مرتبه مردی ابوتراب
با تو هزار مرد برابر نیامده
شد در غم تو چشم هزاران یتیم تر
بعد از تو میشوند یتیمان یتیم تر
من از ازل اسیر تو ام یا قدیم تر
ای خانوادهات همه از هم کریم تر
از سفرهی تو پر برکت تر نیامده
حامد تجری