اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم

 

وقتی که نان فقر را دندان گرفتم

از دست او بوسه به جای نان گرفتم

 

 گفته اند کفر است نخواهد شد ولی من

حاجات را از این خداوندان گرفتم

 

 هر چند رعیت زاده ام اما زرنگم

با گریه هایم مزد از سلطان گرفتم

 

با ابروی بُرنده اش خون مرا ریخت

با خون پامالش حنابندان گرفتم

 

 وقتی زلیخا کور شد میگفت یوسف

دیدی چگونه از خودم تاوان گرفتم

 

 تنها برای صاحب خود پارس میکرد

درس بزرگی از سگ دربان گرفتم

 

میخواستم بازار یارم گرم باشد

اما کنار حجره اش دکان گرفتم

 

دردم فراقش است و درمانم وصالش

از اربعینش درد بی درمان گرفتم

 

نگذاشت پشتم تا شود چون تا شدم من

سینی چای روضه و قندان گرفتم

 

 قربانی ام اما ده ذالحجه ام را

از اشتیاقم سوم شعبان گرفتم

 

فورا سر قاری قران یادم افتاد

وقتی شب احیا سرم قرآن گرفتم

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب هشتم محرم 95

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – شب تاسوعا – محمد رسولی

 

بدون تو شب و روزم نمی شود سپری

به جز تو از تو نداریم خواهش دگری

 

 به عمق داغ تو واقف نگشته سوخته ایم

همین قَدَر که شنیدیم روضه ای گذری

 

 نه شعر که سخن ساده پیش تو سخت است

به غیر گریه ندارم برای تو هنری

 

 ز اشک دیده خود کسب معرفت کردم

تو را شناخته ام با مبانی نظری

 

 اگر غلط نکنم اوج سرّ لولاکی

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

 

 اگرچه یوسفی اما من به شیوه ای دیگر

من آمدم سر بازار تو مرا بخری

 

 زهیر را وسط خیمه اش ز خود بردی

نمی شود بروی جایی و دلی نبری

 

 از آن زمان که دم علقمه قدت خم شد

شده ست مبدا تاریخ هجری قمری

 

محمد رسولی

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – شب تاسوعا – امیر عظیمی

 

من گدایی درت را دوست می‌دارم حسین

سائلان محضرت را دوست می‌دارم حسین

 

دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است

نوکری نوکرت را دوست می‌دارم حسین

 

بارالها، گریه‌کن‌های حسینم را ببخش

این دعای مادرت را دوست می‌دارم حسین

 

من برای ماندن اسلام بعد از کربلا

دست زینب‌پرورت را دوست می‌دارم حسین

 

در میان آن شهیدانی که دورت خفته‌اند

زیر پایت... اکبرت را دوست می‌دارم حسین

 

در کنار علقمه، با دیدن آب فرات

هیبت آب آورت را دوست می‌دارم حسین

 

امیر عظیمی

برگرفته از وبلاگ حسینیه

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم

 

هر دو عالم قطره و دریا حسین

در دو دنیا صورت و معنا حسین

آبرودار است بین ما حسین

شهر ما شهر خدا شد با حسین

 

از همه دل می‏‎کَنیم الّا حسین

 

صبح محشر روزگار فاطمه است

سینه‎زن جایش کنار فاطمه است

گریه هر کس کرد یار فاطمه است

این محرم ها بهار فاطمه است

 

پس بخوان با نوحه‎ی زهرا، حسین

 

من خدا را در جهان دارم فقط

مصطفی را در جهان دارم فقط

مرتضی را در جهان دارم فقط

مجتبی را در جهان دارم فقط

 

می‎شود اینها همه یکجا حسین

 

چشم آب از نهر کوثر می‎کشد

باده از دست علی سر می‎کشد

میل ما دائم به قنبر می‎کشد

هر که سر بر پای رهبر می‎کشد

 

می‎شود یک عبد سر تا پا حسین

 

جبهه‎ی فرهنگ جنگ خیبر است

پیر ما فرمود مسجد سنگر است

نسل زهرا ذوالفقار حیدر است

دشمن زهرا یقینا ابتر است

 

لشگری دارد تک و تنها حسین

 

شد منا فیض جهاد اصغرم

سایه‎ی پرچم نشد کم از سرم

کعبه راهش بسته شد رفتم حرم

دست برداریم اصلا از حرم

 

می‎کشد من را خودش بالا حسین

 

کنده اسرائیل یک چال سعود

شد یمن تاراج عمال سعود

سال بعدی می‎شود سال سعود

می‎شود آل سعود آل سقوط

 

می‎کند محشر به پا فردا حسین

 

ابرهه از قبل با ما آشناست

جان داعش دست کودک‎های ماست

اربعین گردان بچه شیعه‎هاست

سفره‎ی زهرا نجف تا کربلاست

 

می‎نشیند پیش ما آنجا حسین

 

ما نمی‎خواهیم این دینار را

مرحبا این امّت بیدار را

رهبر ما داده این هشدار را

بیعت ایران و استکبار را

 

هر کسی مرد است گوید یا حسین

 

وای از اسلام اشرافیگری

مرگ بر حکام اشرافیگری

کوفه هم شد خام اشرافیگری

این هم از فرجام اشرافیگری

 

گر سر درآورد از نوک نی‎ها حسین

 

شهر انصار علی بالا گرفت

بین کوچه پهلوی زهرا گرفت

راه را بر زینب کبری گرفت

هلهله در بین مردم پا گرفت

 

راستی امسال عاشورا! حسین

 

نوحه‎های مادری بی‎تاب، آب

کاش می‎دید اصغرش در خواب، آب

مشک را شرمنده کرده آب آب

حال می‎خواهد چه سر در آب آب

 

نا امید از خیمه‎ی سقا حسین

 

پشت سر گریه مقابل هلهله

تا به لشگر نیست دیگر فاصله

یک بدن یک پدر حیران میان غائله

بشکند دستت الهی حرمله

 

دست به نفرین می‎برد بالا حسین

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب هفتم محرم 95 – بیت رهبری

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم –  محمد جواد شیرازی

 

کاری به دشت لاله و گلشن ندارم

آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم

 

من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم

از روسیاهی جرأت گفتن ندارم

 

این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه

ظرفیت این عشق را قطعا ندارم

 

پیش خدای خود به یاد نوکرت باش

تو آبرو داری و اما من ندارم

 

دردسرت هستم ولی از خود مرانم

من که کسی را غیر تو اصلا ندارم

 

بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن

حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم

 

از آن شبی که آمدم کرب و بلایت

میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم

 

درس بزرگی را من از عابس گرفتم

مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم

 

عریان شدم تا که بدانی با تو هستم

حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم

 

دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم

من را ببخش امروز اگر شیون ندارم

 

تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش

زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم

 

محمد جواد شیرازی

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم –  سعید پاشازاده

 

رميده ايم بيا و شكار كن ما را

به نوكري خودت اختيار كن ما را

 

به پاي آبله دار پياده گان حرم

بيا به كشتي عشقت سوار كن ما را

 

اگر چه چشمه اشك است چشم نوكرتان

به پاي كوه غمت آبشار كن ما را

 

دو چشم اگر كه بگريند تيغه دو لبند

به حرمت پدرت ذوالفقار كن ما را

 

عوض نمي شوم الا به كيمياي نگاه

چنان زهير به عشقت دچار كن ما را

 

قسم به موي سپيد حبيب،شاه غريب

شهيد راه محبت دوبار كن ما را

 

اگر به درد خودت هم نخورد اين دل سنگ

ببر مدينه و سنگ مزار كن ما را

 

به"مجلسي"كه در آن از"بِحار"مي خوانيم

به اذن مادرت ابر بهار كن ما را

 

مگر نه اينكه سرت دست نيزه دار افتاد

بيا و ملعبه نيزه دار كن ما را

 

سعید پاشازاده

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم –  امیر عظیمی

 

همین که جذبه‌ی چشم حسین دام گذاشت

مرا کشید به سمتش "غلام" نام گذاشت

 

همین که شبنم مرثیّه روی گونه نشست

به چشم‌های ترم دستی احترام گذاشت

 

مقام گریه‌کنانش مقام پاکان است

که بود آن‌که مرا هم در این مقام گذاشت؟

 

که بود آن‌که پس از مستی حسین حسین

حساب مستی من را کنار جام گذاشت

 

که بود، مادر سادات بوده واللهِ

برای مثل منی باز هم مرام گذاشت

 

چه لقمه‌های حلالی که فاطمه هر شب

به روی سفره‌ی خالی این غلام گذاشت

 

و گفت روضه بخوانم؛ «که بود پایش را

به روی سینه‌ی غمدیده‌ی امام گذاشت؟»

 

امیر عظیمی

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – شب هفتم محرم –محمد جواد شیرازی

 

هوای قلب حسینی... دو چشم بارانی است

هوای میکده از نام دوست رحمانی است

 

گرفته شور محبت همه وجودم را

جدایی من و عشق حسین ویرانی است

 

برای روزی خود رو به هیچ کس نزدم

همیشه روزی نوکر، قدیم الاحسانی است

 

اسیر موی حسینم چرا که عاقبتِ...

... جدایی از سر زلف حسین حیرانی است

 

به جز حسین ندارم کسی و می دانم

کنارش از صفِ بهتر ز من، فراوانی است

 

شبیه "کُن فَیَکون" دیده ام به سوی گدا

دو دست رحمت آقا رسیدنش آنی است

 

ملائک و شهدا هم به روضه می آیند

چرا که فاطمه در مجلس عزا بانی است

 

کسی که پای عَلَم مانْد و آخرش جان داد

به لطف فاطمه در روز حشر تنها نیست

 

خدا کند که دمِ مردنم میان عزا

فقط حسین بگویم... چه خوب پایانی است

 

جنازه ام به سوی شهر کربلا ببرید

زمین هیچ کجا این چنین معلا نیست

 

فدای طفل رضیعی که صید دشمن شد

به غنچه تیر زدن، این چه رسم مهمانی است

 

به قطره قطره ی خونی که رفت سوی خدا

به تیر حرمله این لاله نیز قربانی است

 

محمد جواد شیرازی

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – شب هفتم محرم – رحمان نوازنی

 

به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم

قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم

 

  ما که در پی خورشید نیزه ات بودیم

شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم

 

 دوباره اشک" گناه نسوز" ما را سوخت

دوباره پاک شدیم و پر از ثواب شدیم

 

 مدینه بود و تو بودی و رأی مادر بود

که ما برای عزای تو انتخاب شدیم

 

میان سینه زدن بال و پر گرفتیم و

کبوتر حرم صحن بوتراب شدیم

 

شبیه چشم تو و مشک خالی عباس

دوباره گریه کن کودک رباب شدیم

 

رحمان نوازنی

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – شب هفتم محرم – محمد جواد شیرازی

 

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

بر دل نوشتم: "دوستت دارم..." گذشتم

 

عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ عشق است

از مادرم،  دار و ندارم هم گذشتم

 

گمراه بودم، گریه کردم در عزایت

از نسلِ آدم بودم و آدم گذشتم

 

از کودکی ام بین هیئت ها نشستم

من پای عشقت از همه عالم گذشتم

 

فرهادم و با دردِ شیرینی که دارم

از خیرِ طب و بهره ی مرهم گذشتم

 

یک روز زیر پرچمت من را رساندند

عمری است از زیرِ همین پرچم گذشتم

 

امشب شبیه تو که درهم می خریمان

از هر کسی ناراحتم درهم گذشتم

 

شب های جمعه در فراقِ کربلایت

از شهر ری با سینه ای پر غم گذشتم

 

کم کم مرا سوزاند داغِ روضه هایت

از شعرها... از روضه ها... کم کم گذشتم

 

مقتل به دستم مانده و مبهوت ماندم

هی بغض کردم، خط به خط خواندم گذشتم

 

بوسه به زیر حنجرت دردسری شد

از روضه ی جان کندنت مبهم گذشتم

 

جانم به لب آمد زمانی که به مقتل

از غارت پیراهن و خاتم گذشتم...

 

شکر خدا این بار هم از روضه هایت

با قلب خون، با چشم پر شبنم گذشتم

 

محمد جواد شیرازی

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – شب هفتم محرم – سید پوریا هاشمی

 

هزار شکر بنای شما به دعوت ماست

شب محرم تو لحظه قیامت ماست

 

کسیکه آمده روضه بهشت را دیده

هرآنکجا که عزای شماست جنت ماست

 

به جفت کردن هر کفش روضه مغروریم

که نوکری حسینیه ها ریاست ماست

 

لبی که اسم تو را برد اهل تقوا شد

دم حسین خودش باعث طهارت ماست

 

حساب گریه برای تو با خود زهراست

و فاطمه به قیامت پی شفاعت ماست

 

بخاطر تو همه محترم شدیم حسین

همین دوقطره اشکی که هست عزت ماست

 

هزارشکر که سادات زینبی شده ایم

لباس مشکی ما مظهر سیادت ماست

 

شعور ما همه با شور میشود معنا

جنون برای شما عقل ما و حکمت ماست

 

روایت است که هرروضه شعبه حرم است

بهشت کرببلا پس میان هیئت ماست

 

همیشه ما شب هفتم زگریه میمیریم

شب مصیبت اصغر شب شهادت ماست

 

سید پوریا هاشمی

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – شب هفتم محرم –محسن کاویانی

 

و خاکساری این عشق آسمانم کرد

چقدر ناب و زهیرانه امتحانم کرد

 

همه به نان و نوایی رسیده اند از او

رسید تا به من انگار لنگ نانم کرد

 

از آن جهت که نشان لیاقتم بدهد

میان همهمه ها سخت بی نشانم کرد

 

دلم ز روضه ی اصغر کشید تیر و سپس

شکست بغض گلوگیر و قد کمانم کرد

 

به جز حسین هر آن کس رفیق شد با من

مرا زمین زد و یک عمر نردبانم کرد

 

کمی گذشته ی خود را مرور کردم، آه

چقدر روضه ی ارباب مهربانم کرد

 

زدم به نام جوانش جوانی خود را

ازآن به بعد خودش عاشق اذانم کرد

 

تمام مردم این شهر خوب می دانند

که مهر تربت آقا نماز خوانم کرد...

 

محسن کاویانی

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم

 

گفتیم  یاحسین و خدا هم خریدمان

امسال هم نکرده خدا نا امیدمان

 

با پای خویش مجلس روضه نیامدیم

زهرا خودش به ماه محرم کشیدمان

 

یاد تمام گریه کنان حرم بخیر

پیر غلام های محاسن سپیدمان

 

آرام تا نوای حسین جان بلند شد

آمد صدای چند رفیق شهیدمان

 

اجداد ما برای حسین تکیه میزدن

پرچم به دوش روضه خدا آفریدمان

 

خاصیت حسین جدایی ز غیر اوست

یک جلوه کرد و از همه  عالم بریدمان

 

با این همه گناه چه تحویلمان گرفت

گویا به وقت معصیت اصلا ندیدمان

 

جا مانده ایم از سفر کربلا چه قدر

آمد شمیم سیب و به اینجا کشیدمان

 

هرکس که خوب گریه کند یار فاطمه است

زهرا برای یاری خود برگزیدمان

 

مادر بنی گفت و همه عالم ریخت به هم

آن آتش جگر چه به آتش کشیدمان

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب پنجم محرم 95

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم – محمد جواد شیرازی

 

خواب بودم، در میانِ خواب دستم را گرفت

وقت غفلت "حضرت توّاب" دستم را گرفت

 

قبلِ توبه کردنم دل را به سوی خود کشید

من نگفتم که مرا دریاب، دستم را گرفت!

 

سر به زیر و دل شکسته، از همه رانده شدم

دید تنهایم خودش بی تاب دستم را گرفت

 

روز... نه... می خواست شرمنده نباشم پیش خلق

صبر کرد و در شبِ مهتاب دستم را گرفت

 

معصیت کردم... قساوت در دلم آمد ولی

اشک، این سرمایه ی نایاب دستم را گرفت

 

وقتِ معصیت عبایش را به دورِ من گرفت

آبرویم را خرید ارباب... دستم را گرفت

 

گفتنِ یک بار ذکر دلربای "یاحسین"

بیشتر از سجده در محراب دستم را گرفت

 

تشنه بودم، بالب تشنه به سویم آمد و...

... قبل از آنی که بگویم آب دستم را گرفت

 

روضه خوان بالای منبر از سر بر نیزه خواند

روضه ی خورشید عالم تاب دستم را گرفت

 

محمد جواد شیرازی

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم – مهدی مقیمی

 

محبت علی و فاطمه ، حسین و حسن

محبتی که پدر داده یادمان این است

 

محبتی که سرانجام در حساب و کتاب

رسد به روز قیامت به دادِمان  این است

 

فقط ز درسِ الفبا  " حُ سِ ی ن " را بلدیم

هزار شکر که سطح سوادمان این است

 

چه فرق می کند اصلاً عجم ، عرب ، غیره ...

که اهل روضه شدیم و نژادمان این است

 

یکی زیارت دنیا یکی شفاعت حشر

تمام خواهشِ دلهای خادمان این است

 

بقیع می شود آباد مثل کرببلا

خدا گواست که ما اعتقادمان این است

 

مهدی مقیمی

برگرفته از وبلاگ حسینیه

 

********************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم

 

غم اگر از توست مُردن پای این غم راحت است

سوختن با روضه و با اشک و ماتم راحت است

 

بعد سیصد سال اگر نام حسین آمد وسط

سوی جنت رفتن حوا و آدم راحت است

 

ما دو دم دادیم اما یک دمش هم کافی است

مرده زنده کردن ما  با همین دم راحت است

 

یا حسین ما محرم یارب ماه خدا ست

پس رسیدن  تا خدا ماه محرم راحت است

 

دختران شهر النگو خرج هیئت میکنند

حرف روضه میشود حاتم شدن هم راحت است

 

هرچه باشم باز هم در روی من وا میکند

من نوکر این خانه ام دیگر خیالم راحت است

 

مال دنیا را نمی خواهم به من گریه بده

دخل و خرج گریه کن حتی شود کم راحت است

 

هر که رفته کربلا خیر دوعالم دیده است

کربلا رفته خیالش از دو عالم راحت است

 

ساربان هم ریزه خوار سفره ی او بوده است

از کریمان نیمه شب دزدی خاتم راحت است

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب چهارم محرم 95

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم

 

جوان به هیات تو آمدیم و پیرشدیم

ز قبل روز تولد تو را اسیر شدیم

 

جسارتا ز حساب و کتاب باکی نیست

به نیم قطره اشکی ببین چه شیر شدیم

 

به سیم و زر نفروشیم نوکری تورا

که ما به خاطر این نوکری امیر شدیم

 

درخت بار دهد شاخه اش می افتد و ما

ز فرط جرم و گناه است سربه زیر شدیم

 

شما مقام شفاعت به گریه کن دادید

که ما فراز اجرنای یامجیر شدیم؟

 

ببین به گفتن یا لیتنا خوشیم حسین

ببخش زود نبودیم ببخش دیر شدیم

 

اگر چه روی سیاهیم  و بوی بد داریم

ز یا حسین فروشنده عبیر شدیم

 

ز بعد اوف لنا الکیل سفره گستردیم

ز دستگیری دست تو دستگیر شدیم

 

ز ما دریغ مکن این غذای نذری را

کجاست ماه محرم که ما فقیر شدیم

 

تن تو جمع نشد جمع ما ولی جمع است

ز دانه دانه زنجیرتان کثیر شدیم

 

به شوق آمدن مادرتو منتظر

زمان آمدن منکر و نکیر شدیم

 

تمام خاطره ما ز دور کودکی است

نبین کشیده قدیم و نبین کبیر شدیم

 

چه عزتی به از این عمر رفته با تو گذشت

جوان به هیات تو آمدیم و پیر شدیم

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در روز سوم محرم95

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم – سید پوریا هاشمی

 

شادی جهان هیچ است عشق است همین غم را

هرثانیه میخواهیم میخواهیم این عالم ماتم را

 

همدست ملائک شد شد آبرویش تضمین

دستی که دراین شبها برداشته پرچم را

 

کشتی حسین افتاد یکبار دگر برآب

از دست نباید داد هرفیض فراهم را

 

هرجا که حسین آمد احسان خدا آمد

از برکت آقا بود بخشید اگر آدم را

 

درماه خدا حتی ما با دهن روزه

هرروز طلب کردیم شبهای محرم را

 

هروقت دو دم دادیم هرمرده ای احیا شد

آقا تو نگیر از ما دم های دمادم را

 

نذری حسینیه از بس به همه چسبید

انداخته از رونق آوازه ی حاتم را

 

یا مثل رسول ترک یا اینکه چنان طیب

از لطف زیادش کن این معرفت کم را

 

اسلام حسینی شد اسلام حسینی ماند

مدیون خودت کردی پیغمبر اکرم را

 

ای وای از آن دم که با قامت خم زینب

دارد بروی دستش یک پیکر در هم را

 

چه با سر و چه بی سر احیاگر زینب شد

دیدند همه بر نی عیسای معظم را

 

سید پوریا هاشمی

 

*******************

 

اشعار امام حسین(ع) – ماه محرم – مهدی رحیمی

 

در کوچه های روضه به اقبال می رسیم

داریم می رسیم اگر کال می رسیم

 

یک ماه،نه دوماه،نه در گریه برحسین

داریم به نتیجه ی یک سال می رسیم

 

هرجا که مجلسی ست مُزیّن به اهل بیت

با پا نمی رسیم نه با بال می رسیم

 

فی الحال با حسین اگر حال ما خوش است

آینده نیز ما به همین حال می رسیم

 

با هدیه کردن صلواتی، به کردگار؛

اینگونه با محمد و با آل می رسیم

 

ما "گنگ خواب دیده و عالم تمام کر"

در انتقال روضه چنین لال می رسیم

 

هرشب برای ما شب عید است باحسین

یعنی به یا محول الاحوال می رسیم

 

مثل مُخَدَّرات حرم زجر می کشیم

وقتی به گوشواره و خلخال می رسیم

 

حالا که بین ما سخن دوست خوشتر است

از هرچه بگذریم به گودال می رسیم

 

مهدی رحیمی