اشعار شهادت حضرت امام سجاد(ع)
اشعار شهادت حضرت امام سجاد(ع) – قاسم صرافان
مثل من هیچکس در این عالم
وسط شعلهها امام نشد
در شروع امامتش چون من
اینقَدَر دورش ازدحام نشد
لشکری از مغیره میآمد
خیمه غارت شد و در آتش سوخت
غیر زهرا به هیچ معصومی
اینقَدَر گرم احترام نشد
به لب تشنۀ علیاصغر،
به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز هیچ شمشیری؛
اینقَدَر تشنه در نیام نشد
تلّ و گودال و نعل و علقمه ...آه!
ذوالجناح و لب و گلو... انگار
مثل زینب کسی دلش اینقدر؛
خون ز تکرار حرف لام نشد
آه! زینب کجا و بزم یزید،
او کجا و جواب ابن زیاد
باز هم صد هزار مرتبه شکر
اینکه با شمر همکلام نشد
این چهل سال گریهام شاید
از همان روز اربعین باشد
هر قدر عمّه سعی کرد صبور
به حسینش کند سلام نشد
دیدم از زیر چادرش زینب
گفت طوری که نشنود عباس
رنجها دیدهام حسین! اما؛
هیچجایی شبیه شام نشد
چه مسلمانی عجیبی بود
که در آن بر عیال پیغمبر
نان و خرما حلال بود، اما
سنگ انداختن حرام نشد
قاسم صرافان
*******************
اشعار شهادت حضرت امام سجاد(ع) – مجتبی خرسندی
باسجده هاش زینت سجاده ها شده است
سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است
مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران
آئینه ی تمام نمای خدا شده است
در صورتش پیمبر و در سیرتش علی
در مهربانی آینه ی مجتبی شده است
از برکت حضور نفیس و مبارکش
پنجاه وهفت سال جهان باصفا شده است
هم افتخار قوم بنی هاشم از عرب
هم افتخار مردم ایران ما شده است
ارباب بوده است ولی از فروتنی
هم سفره ی یتیم و اسیر وگدا شده است
محصول کیسه ی سردوشش به نیمه شب
نان و پنیر خانه ی صد بینوا شده است
از برکت صحیفه ی سجّادیه ست که
باب نجات برهمه ی خلق وا شده است
بیمار مصلحت شده اما به دست خویش
بیماری تمام جهان را دوا شده است
در معرکه نبوده ولی راز دشمنان
با ذوالفقار خطبه ی او برملا شده است
هم پای روضه های همه گریه کرده بود
هم روضه خوان واقعه ی کربلاشده است:
دیده ست در میانه ی گودال ، پیرهن
از تیر و نیزه برتن خون خدا شده است
با دست های بی رمق او به پیکر
سلطان دین،به جای کفن بوریا شده است
همراه کاروان و سران به نیزه ها
با عمه هاش راهی شام بلا شده است
بر نیزه دیده اصغر و پرسیده ازخودش
این سرچگونه بر سر آن نیزه جا شده است؟
قد ّ خمیده أش اثر ارث مادر است؟
یا از فشار سلسله این گونه تا شده است؟
سی سال بعد ِ کرببلا... ، در مدینه هم
ازگریه هاش محشر کبری به پا شده است
هم کربلا وکوفه و هم شام ، این امام
مجموعه ی تمامی این روضه ها شده است
مجتبی خرسندی
*******************
اشعار شهادت حضرت امام سجاد(ع) – محسن ناصحی
سجادی و از سجده کن ها برتری تو
از هرکه مشتاق عبادت سرتری تو
اسلام بی حجت نمی ماند که تشنه است
از هرچه عباس است آب آور تری تو
داغ علی های پدر خونین دلت کرد
ای اربن اربا دل ! علی اکبر تری تو
در کربلا شمشیر بود و شام طعنه
در ازدحام سنگ بی سنگر تری تو
روزی علی بودی و خیبر را گرفتی
امروز منبر را مگر حیدر تری تو؟
آن خطبه قرآن یا تو بر منبر پیمبر؟!
اقراء به نام سر که پیغمبر تری تو
ابری است بعد از کربلا چشم تو ، هر روز
با روضه های سیلی و معجر ، تری تو
محسن ناصحی
********************
اشعار شهادت حضرت امام سجاد(ع)
باید که از زندان غمها پر بگیرم
یکبار دیگر روضه را از سر بگیرم
وقتی گرفتارم خواهرها چگونه
راه فراری از دل لشکر بگیرم؟
من که نخ عمامهام حبل المتین است
سخت است از عمامه خاکستر بگیرم
از «سهل» کهنه پارچه درخواست کردم
تا مرهمی بر زخم این پیکر بگیرم
اصلا تمام سعی من در راه این است
گهواره را از حرمله دیگر بگیرم
حالا که ناموسم معذب در گذرهاست
هر چیز دارم میدهم معجر بگیرم
شلاق هی خورده به پهلویم چه بهتر
در این میانه روضهی مادر بگیرم
شرمنده از بابا شدم بیمار بودم
آخر نشد از قاتلش خنجر بگیرم
بین قنوتم آرزوی مرگ دارم
شاید که مرگ خویش را آخر بگیرم
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید