اشعار خداحافظی با محرم و صفر
اشعار خداحافظی با محرم و صفر – محمد جواد شیرازی
ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست
این هفته هفتهی غم اولاد مصطفاست
جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت
این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست
راه سخیفِ اهل سقیفه شروع شد
پایانِ کار، خانهنشینیِ مرتضاست
با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده
دنیای بیولای علی پوچ و بیبهاست
بیعت نکرد بیتِ علی با خلیفهای
راه غدیر و راه سقیفه ز هم جداست
دشمن سهبار حمله بر این خانه کرده است
بیتی که داغدار غم ختم الانبیاست
یا صاحبالزمان نظری کن به پشت در
این مادر شماست که در بین شعلههاست
محسن به پشت در به چه جرمی شهید شد؟!
قلب امام عصر بر این غصه مبتلاست
ای وای از غلاف... مرا میکشد همین...
... ردی که روی بازوی ریحانهی خداست
کوچه مقدّم است به گودال قتلگاه
زیرا مدینه نقطهی آغاز کربلا است
محمد جواد شیرازی
برگرفته از کانال حسینیه
********************
اشعار خداحافظی با محرم و صفر – محمد بیابانی
گرچه چشمان مرا اشک غمت پر می کند
تا قیامت بر غمت چشمم تفاخر می کند
می رسد آن روز که نان شب هجر تو را
رونق بازارت ای خورشید آجر می کند
درد هجران تو و داغ فراق این دو ماه
قلبمان را بیشتر غرق تاثر می کند
چند روزی هست بی تابم چه چیزی بعد از این
جای خالی دو ماهه روضه را پر می کند
آنچه دردم را تسلا می دهد این است که
مادرت از این عزاداران تشکر می کند
در روایت دیده ام روز قیامت فاطمه
اشک های روضه را می گیرد و در می کند
باز آقای خراسان است که پایان ماه
از عزاداران پذیرایی درخور می کند
محمد بیابانی
********************
اشعار خداحافظی با محرم و صفر – سید پوریا هاشمی
دوماه رفت اگر میشود گدا بخرید
نشسته اید دودل اینچنین چرا؟ بخرید
سه روز نه ! همه عمر معتکف شده ام
نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید
گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی
نمیخورم به در بسته گر مرا بخرید
دل شکسته من را کسی نگاه نکرد
بروی دست گرفتم مگر شما بخرید
خدا کند همه شهر باخبر بشوند
خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید
غریبه چند شبی بیشتر نمیماند
اگر به فکر خریدید آشنا بخرید
هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست
ردم کنید از این آستان و یا بخرید
کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید
و آبروی مرا محضر رضا بخرید
شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید
چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید
سید پوریا هاشمی