اشعار مناجاتی ماه رجب
شعر مناجاتی با امام زمان(عج) - وداع با ماه رجب - محمد جواد شیرازی
گناه، پشتِ گناه و گناه، پشت گناه
چه توبه ای؟! که فقط هست آه، پشت گناه
جوانی است زمان رسیدن به خدا
جوانی ام همه اش شد تباه، پشت گناه
رجب گذشت... یکی هم به داد من برسد
چرا که نیست دلم رو به راه، پشت گناه
رسید سوی من آقا و رفت از دستم
دوباره روزی دیدار ماه، پشت گناه
حکایتی است پر از دردِ خنده عاشقی ام
دو چشم خیسِ نشسته به راه... پشت گناه!
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
به پیش یار شدم رو سیاه، پشت گناه
گناه هیچ کسی نیست، با خودم قهرم
همیشه رفته سر من کلاه، پشت گناه
چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا
حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه
محمد جواد شیرازی
********************
اشعار مناجات با خدا - ماه رجب
شده کارم پیاپی و مادام
ذکر یاذالجلال والاکرام
طلب عفو دارم این ایام
مِن جمیع الذنوبِ والآثام
یا من أرجوه ، عشق حیدر را
واصرف از اعتقاد من شر را
أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را
أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام
گر غریبم گر آشنا هستم
گر اسیرم اگر گدا هستم
از یتیمان مرتضی هستم
کیست غیر از علی ابوالایتام
بت اگر چوب با تبر بهتر
ضربه را گاه بیشتر بهتر
بت شکن حیدر است اگر بهتر
بشکند از سر قریش اصنام
بی علی در گلو فغانی نیست
در گلوی مناره جانی نیست
بی علی هیچ جا اذانی نیست
گر صداها رها شود بر بام
أشهدُ أنَّ از علی دینم
چون علی دیده ام خدابینم
أشهدُ أنَّ حیدر آیینم
أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام
در جزا بی علی عبوری نیست
بی علی شادی و سروری نیست
تا نخواهد شراب و حوری نیست
بی علی جنت است بی إِنعام
هستِ حیدر به هستِ فاطمه است
تا علی پای بست فاطمه است
نار و جنت به دست فاطمه است
او نخواهد نمی کند اقدام
محسن ناصجی
********************
اشعار مناجات با خدا - ماه رجب - اعتکاف
به اختیار خود از اختیار افتادم
گناه کردم و از چشم یار افتادم
قساوت آمد و روزی گریه ام را برد
شبیه مرده شدم یک کنار افتادم
فریب خورده ام از طول آرزوهایم
ز روی جهل در این چاه تار افتادم
گناه و معصیتم آبروی من را برد
کنار اهل دل از اعتبار افتادم
هزار شکر همیشه میان راه خطا
به دام رحمت پروردگار افتادم
خدا کند که ببندد مرا کنار خودش
اگر دوباره به فکر فرار افتادم
هوای باده ی انگور حیدری دارم
دلیل دارد اگر که خمار افتادم
فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است
به پشت خانه ی این سفره دار افتادم
دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا
دوباره یاد غم آن دیار افتادم
**
برادرم تو نبودی و یکه و تنها
میان خنده ی چندین سوار افتادم
هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من
هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم
چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد
چقدر پشت سر نیزه دار افتادم
محمد جواد شیرازی
********************
اشعار مناجات با خدا – ماه رجب ، اعتکاف
یا من أرجوه بخوانیم و بیائیم همه
سفره باز است و به دنبال عطائیم همه
یار ما عادتش این است که درهم بخرد
در این خانه چه خوب است گدائیم همه
روسیاهیم ولی رب کریمی داریم
به گدا بودن خود فخر نمائیم همه
روزه داران رجب برگه دعوت دارن
میهمانان خصوصی خدائیم همه
بر گُنه کار فراری چقدر مهلت داد
کرم اوست اگر اهل دعائیم همه
سحر ماه رجب صحن علی دیدنی است
خاک بوس دم ایوان طلائیم همه
بخدا حب علی مرحمت فاطمه است
او نظر کرده که ما اهل ولائیم همه
همه دلگرمی رعیت کرم سلطان است
در پناه حرم امن رضائیم همه
شب جمعه است به گیسوی پریشان سوگند
عاشق یک سحر کرببلائیم همه
چقدر خواهرش از خیمه به گودال دوید
یاد تنهایی او غرق نوائیم همه
دم مغرب دم گودال دم باب الرأس
گوئیا در وسط هلهله هائیم همه
خاک ما را به بهای سر آقا دادند
تا قیامت خجل از آل عبائیم همه
اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در 17 فروردین 96
********************
اشعار مناجات با خدا – ماه رجب - سید پوریا هاشمی
گدایم گدایم گدا را ببین
من زار بی دست و پارا ببین
خدا امشب این گریه ها را ببین
و با بنده ات کن مدارا! ببین
زمین خورده ای آمده در زده
فراری در خانه ات آمده
فراری ترین بنده اینجا منم
گرفتار بازی دنیا منم
همان کس که افتاده از پا منم
در این جمع الوده تنها منم
بیا و مرا باز امشب ببخش
بحق ابالفضل و زینب ببخش
دراین زندگی معنویت نبود
برای مناجات همت نبود
عبادات من هیچ عبادت نبود
به جز بخل و کبر و منیت نبود
فراموشکارم فراموشکار
به فکر همه بیخیال نگار
زمستانم آمد بهاران گذشت
جوانی من رفت آسان گذشت
به غیبت به تهمت به خسران گذشت
بدون توجه به قران گذشت
دگر خسته ام از خودم عفو کن
مسلمان اسمی شدم عفو کن
اگر آمدم کار من با علیست
مناجات من یاعلی یاعلیست
دلم قرص با عشق مولا علیست
شدم رعیتش چون که آقا علی ست
خدایا به قلبم شعف را بده
شب آرزوها نجف را بده
علی مرد علی شیر علی قبله گاه
علی حضرت نور روحی فداه
علی آینه پیش روی اله
علی شد پناه من بی پناه
دو عالم گدای در او شده
رجب شعبه کوثر او شده
سخن از علی شد خدایی شدیم
مسلمان یک آشنایی شدیم
شب جمعه آمد هوایی شدیم
و از ری همه کربلایی شدیم
که ما بی پناهیم و آقا مجیر
امیری حسین و نعم الامیر
حسینی که یک ظهر عطشان شد و
به میدان که زد تیرباران شد و
سرش را شکستند بی جان شد و
گرفتار سرنیزه داران شدو
ز مرکب زمین خورد و با ضرب پا
به گودال هل دادنش گرگها
هجومی شد آغاز و سر ذبح شد
زمین خورد دختر پدر ذبح شد
ته چال خیرالبشر ذبح شد
و با خنده صدنفر ذبح شد
پی کشتنش با وضو آمدند
لباس تنش را اراذل زدند
سید پوریا هاشمی
********************
اشعار مناجات با خدا – ماه رجب ، اعتکاف- محمد جواد شیرازی
بیدار شو، با رستخیز فصل ها بیدار شو
هشیار شو، ای غافل از روز جزا هشیار شو
قدری تفکر در زمین و خلقت افلاک کن
از پرده ی ظاهر گذر کن، از اولوالابصار شو
از رو سیاهی سر به زیر افتادنت را چاره کن
با آب روی دیده ات دلگرمی رخسار شو
یک خشم بی جا گاه می بندد در توفیق را
آتش مزن بر بخت خود حیف است، خوش رفتار شو
با این دل آلوده می خواهی ببینی یار را؟!
خانه تکانی کن دلت را طالب دیدار شو
آیینه ی جانت که از آلودگی ها پاک شد
در معرض انوار حق، آیینه ی اسرار شو
کوشش بدون معرفت هرگز ندارد فایده
جام تهی قلب من از معرفت سرشار شو
تنها ملاک قرب، در این خانه اخلاص است و بس
هم چون شهیدان باش، از اخلاص برخوردار شو
خود را مهیا کن برای فتنه های پیش رو
وقت حمایت از ولی فریاد کن، عمار شو
ماه رجب آمد به پابوس علی پرواز کن
قدری در این ماه علی سرگرم استغفار شو
زیباترین لحظات را در صحن حیدر دیده ام
لحظات خوب زیر ایوان طلا تکرار شو
جا ماندی از کرب و بلا، اما شب جمعه بیا
با یک سلامی از همین جا زائر دلدار شو
مادر رسیده قتلگه، اخنس از این جا دور شو
نامرد بس کن، بی خیال غارت دستار شو
محمد جواد شیرازی