اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع)
اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) – پوریا باقری
حرم، ورودیِ بابُ الجواد یادت هست؟
گلایه و غم و دردِ زیاد ، یادت هست؟
دعای اینکه "خودش هرچه داد..." یادت هست؟
صدای "پیرزنِ بیسواد" یادت هست؟
چقدر زائرِ خسته میانِ صحنش بود
صدای گریه، میانِ اذانِ صحنش بود
چه با صفاست، حریم و حیاطِ نورانی
تمامِ صحن و سرایش شده چراغانی
به دورِ زائرش، اسپند هم بگردانی
تو را قبول کنندت به شغلِ دربانی
به مضجعش نرسیده رواست حاجتِ تو
قبولِ حضرتِ زهرا شده زیارتِ تو
قدم قدم همه درد و قدم قدم همه غم
وصال، بیشتر و دردِ دوری ات شده کم
و مانده تا دَرِ اصلیِ صحن، یک دو قدم
رسیده ای دَمِ حوض و گرفته قلبِ تو دَم
سلام بر لبِ عطشانِ حضرتِ سقا
سلام بر تنِ پاکِ سلاله ی زهرا
به یازده ، که همان کفشداری حرم است
به زائرش که همیشه عزیز و محترم است
به دست های همانی که حافظِ علم است
که هرچه اشک بریزی برای یار کم است
به گریه فرشِ حرم را پر از ترنّم کن
میان همهمه ها قیل و قال را گم کن
ورودیِ درِ چوبیِ کفشداریِ عشق
نشانه رفته دلت را به "زخمِ کاریِ" عشق
به التماسِ تو افتاده پایداریِ عشق:
"بیا بگیر به دوشِ خودت عَماریِ عشق"
بیا و تاب بیاور نگاه اوّل را
بدان تو قدرِ نفس های آهِ اوّل را
کتاب ادعیه در دست و دیده ی گریان
معلّقی و هراسان میانِ این طوفان
رسیده ای تو به سختی مقابل سلطان
رواست گر برسد بر لبت همین جا، جان
نگاه کن به ضریح و نفس بکش حالا
سلام کن به جنابِ شهنشهِ والا
شب تولّد شاه و امیرِ کشورِ ماست
ولادتِ گلِ زیبای حضرت زهراست
نگاه سائل خسته، به دستِ شیرِ خداست
به روی هر لبِ عاشق، همین دو جمله دعاست:
"بیا و منتقمش را به دادِ ما برسان
و دستِ خالیِ ما را به کربلا برسان"
پوریا باقری
********************
اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) – آرمان صائمی
دلم دوباره هواى تو را به سر دارد
هواى گنبدتان را دم سحر دارد
دلم دوباره كنارِ تو گريه مى خواهد
كه گريه بر در باب الجواد اثر دارد
كنار پنجره فولاد تو كسى مى گفت
كه قبل گفتن حاجت،خودش خبر دارد
مگر چه مى شود آقا كه زائرت باشم؟
كه طعم آب حرم مزه ى دگر دارد...
بيا و دست مرا از كرامتت پر كن..
بيا و اين بدِ روسياه را حُر كن
مرا نگاه شما باز انتخابم كرد
گناه بودم و خاك حرم ثوابم كرد
نسيم صحن گوهرشاد بر رُخم خورد و
جنون عشق تو آقا مرا جوابم كرد
همينكه نام تورا گفتم اين دلم لرزيد
پياله بودم و نام شما شرابم كرد
به زير پاى تو بوده سرم خدارا شكر
ببين كه گام تو آقا مرا گلابم كرد
كنار تو به خدا مى توان خدا را ديد
ز سايه ى حرمت،مروه و صفا را ديد
به احترام تو نازم كه محترم هستى
امام مردم ايران،يل كرم هستى
هميشه و همه جا فوق انتظارى تو
هميشه و همه جا سايه ى سرم هستى
اگر كه صحن و سرايت نبود،مى مرديم
براى مردم اين خاك،مغتنم هستى
دوباره روضه بخوان تا كه جان بگيرم من
تو سينه سوخته ى صاحب علم هستى
قسم به كعبه كه عيناً خود مطافى تو
غريب آل على،عين و شين و قافى تو
تمام حاجت من اينكه سائلت باشم
خدا كند بشود تا كه دعبلت باشم
"كبوترم نشدم تا كبوترت گردم"
كبوتر حرم و جلد منزلت باشم
كرامتت كه به دريا شده شبيه آقا
چه مى شود كه كمى خاك ساحلت باشم؟
نشسته چشم ترم در مسير نيشابور
به اين اميد كه گردى به محملت باشم
دلم ميان همه زائران تو گم شد
مريد حضرت سلطان..امام هشتم شد
نسيم ماه محرم وزيده آقاجان
دوباره موقع گريه رسيده آقاجان
براى غصه ى جدت چه كار بايد كرد؟
بگو بمير برايش...به ديده آقا جان
خدا كند بشود نوكرىِ اين نوكر
قبول مادر قامت خميده آقاجان
شما براى فرج لااقل دعايى كن
كه ياس حضرت زهرا تكيده آقا جان
ميان شعر شما حرف كربلا شد باز
نوشتن از تن ارباب و بوريا شد باز
زدن به سينه ز غم با من و نوا با تو
دوباره شور عزا با من و دعا با تو
نوشتن از حرم و داغ خيمه ها با من
گريز روضه ى كوچه به كربلا با تو
نوشتن از سر و دستى كه شد قلم با من
زدن به سينه و خواندن ز خيمه ها با تو
زبان گرفتن و هق هق ز عمق دل با من
نفس نفس زدن و گريه بى صدا با تو
خراب زير گلو و لب امامى تو
شكسته بال و پر آتش خيامى تو
تمام غصه ى تو غصه هاى عاشوراست
دليل گريه ى تو ماجراى عاشوراست
به خاك حجره اگر سر گذاشتى آقا
فقط براى حسين و براى عاشوراست
بگو براى چه آخر به آب لب نزدى؟
يقين كه علت آن تشنه هاى عاشوراست
مدافعان حرم را خودت دعا گو باش
كه اين صدا به خدا هم نواى عاشوراست
مرا به سمت حرم پر بده...صدايم كن
اسيرِ خانه ى خود كن..مرا رهايم كن
آرمان صائمى
********************
اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) – محمد جواد شیرازی
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم
شفا می دهد خاک روی لبانم
اگر خاک صحن رضا را ببوسم
ز بس با شراب محبت عجینم
بدون محبت خمارم، عبوسم
دهان وا نکردم به مدح بزرگی
فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم
امیر عطوفم سلامٌ علیکم
امام رئوفم سلامٌ علیکم
چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی
اگر رو سپیدم غلام تو هستم
امیدم اگر رو سیاهم تو هستی
چه پیوند خوبی است بین من و تو
منم رعیت و پادشاهم تو هستی
کسی که برایم نموده همیشه
بساط دعا را فراهم، تو هستی
نمی خواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشک نگاهم تو هستی
جنون من از حد گذشت و پس از این
تمام ثواب و گناهم تو هستی
خودت تا به مشهد دلم را کشاندی
غبار دلم را به لطفت تکاندی
به این دل که پر زد سویت عاشقانه
بده گوشه ای از حرم آشیانه
رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان
شده ذکر تسبیح مان دانه دانه
رسیده به ما عشق، سینه به سینه
کشیدیم این بار، شانه به شانه
نوای مرا می خری از کرامت
میان نواهای نقاره خانه
ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش
شده بین آب و گلم جاودانه
رئوفی و طاقت نداری ببینی
شود اشک چشم گدایی روانه
به من دل بریدن نمی آید اصلا
به تو راندن من نمی آید اصلا
دلت را شکسته گناه زیادم
ولی آمدم، پشت باب الجوادم
زمین خورده ام من، ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم
همیشه زدم بوسه بر آستانت
سرم را به خاک سرایت نهادم
بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند
خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم
تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که
مسیح است در معجزاتش رضا دم
زمانی که جان می رسد بر دهانم
بیا و برس آن دقیقه به دادم
چه کم می شود از تو من را بخوانی؟
مرا مثل سلمانی خود بدانی؟
امان از دمی که مصیبت چشیدی
زمین خوردی اما زمین را ندیدی
اباصلت بر صورتش زد همین که
عبا را به روی سر خود کشیدی
چه تکرار سختی است در بین کوچه
نشستی... دویدی... نشستی... دویدی...
الا ای امیری که شمس الشموسی
چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی
لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی
به یاد غریبی جدت چکیدی
خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون
لبِ تشنه جد مرا سر بریدی
چه خوب است در لحظه ی احتضارت
جواد الائمه رسیده کنارت
محمد جواد شیرازی
********************
اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) – محمد حسین رحیمیان
به نام قبله ایرانیان به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم
به نام هر که حسادت کند به اقبال
کبوتران بهشتی روی بام حرم
کسی نبود که ما را دهد پناه اما
هزار مرتبه قربان این مرام حرم
فدای میکده ی ما تمام میکده ها
هزار سال گذشت و پر است جام حرم
هزار رنگ عوض کرد روزگار اما
حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا
تو بیمه کرده ای آقا تمام ایران را
خدا نگیرد ازین مملکت خراسان را
به روی هر کس و ناکس در حرم باز است
نشد که بشکنی آقا غرور مهمان را
سلام بر حرمی که میان خود جا داد
میان آن همه مومن ، گناهکاران را
سلام بر تو همیشه گره گشایی کرد
سلام بر تو عوض کرد حال انسان را
به جز هوای حرم که به ما نمی سازد
به عالمی نفروشیم زیر ایوان را
برای عرض ارادت به ما وجود بده
برات مشهد ما را تو زود به زود بده
حرم پناه امیر و رعییت است آقا
همیشه دور و بر تو قیامت است آقا
پی علاج به جایی به جز حرم نروم
دوای هر غم و دردی زیارت است آقا
کنار پنجره فولاد تو همه دیدند
رسیدن به محالات ، راحت است آقا
میان آن حرمی که پر از ملائکه هست
نفس کشیدن ما هم عبادت است آقا
خدا کند که بمیرم نبیند این چشمم
که روبروی ضریح تو خلوت است آقا
کسی شبیه تو با من نکرد همراهی
همیشه از حرمت دست پر شدم راهی
منم امام رضایی منم خراب شما
نیازمند دعاهای مستجاب شما
منم همان که شب و روز می خورد غبطه
به سنگ های کف صحن انقلاب شما
خدا کند بشود قسمتم که جان بدهم
شبیه حضرت معصومه در رکاب شما
سلام داده ام آقا به سویتان هر شب
چه کرده ام نشنیدم شبی جواب شما
میان چاه زمانه نشسته ام عمری
خدا کند که به دادم رسد طناب شما
چه غم ازین همه غربت چه غم ز بی یاری
دلم خوش است همیشه تو دوستم داری
ندیده ایم کسی را به مهربانی تو
فدای این همه الطاف آسمانی تو
چشیده آهوی آواره هم مرامت را
بگو به کی نرسیده است نان رسانی تو
بزرگ و کوچک ایران تمامشان دارند
چه خاطرات قشنگی ز میزبانی تو
بگیر تا به ابد دست آن جماعت که
نداده اند به ما یاد جز نشانی تو
بیا و قسمت ما کن لیاقت ریان
شویم محرم اسرار روضه خوانی تو
شکسته ایم و زمین گیر ،بال می خواهیم
دلی محرمی و اشک و حال می خواهیم
محمد حسین رحیمیان
********************
اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) – سید پوریا هاشمی
جایی که میگیرند دست ناتوان را
پیر زمین افتاده دارد آسمان را
تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا
دیدند مردم حکمت آب روان را
سگ های اطراف حرم را میپذیرند
تحویل میگیرند وقتی آهوان را
یکبار می آیم سه دفعه او میاید
یعنی که تضمین میدهد سود کلان را
من از رفاقت با کریمان سود بردم
هر موقعی رفتم خراسان سود بردم
صدشکر برگ دعوتم داده همیشه
پیش همه حیثیتم داده همیشه
حج فقیران آمدم دارا شدم من
محتاج بودم ثروتم داده همیشه
مستانه گشتم صحن هارا فیض بردم
جنت به جنت نعمتم داده همیشه
طعم غذای حضرتی مانده به کامم
آقا دراین صف نوبتم داده همیشه
من پای این سفره غذا را دوست دارم
ته مانده لطف رضا را دوست دارم
سلمانی شهرش سلیمان شد در آخر
از یمن او قبرش گلستان شد در آخر
خیلی فلج آمد به اینجا راه افتاد
خیلی مریض آمد که درمان شد در آخر
یکبار آمد درحرم یکبار رو زد
بی خانمان طوس سلطان شد در آخر
وقتی که در پای ضریحش گریه کردیم
جان دادن ما نیز آسان شد در آخر
گفته میاید در کنار ما سه دفعه
چه عزتی داده به ما آقا سه دفعه
داریم کل خیرها را در کنارت
دیدیم ما عرش خدارا در کنارت
باید که دور تو قیامت باشد اینقدر
وقتی نشاندی هرگدارا در کنارت
خیراز دو دنیایش ببیند حق زینب
هرکس که آوردست مارا در کنارت
حس میکنم پیش رضا پیش حسینم
حس میکنم کرببلا را در کنارت
گفتم حسینو تا به اینجا آمدم من
از کربلاییهای راه مشهدم من
ای روضه خوان با دیده تر روضه خواندی
هرخطبه ای گفتی در آخر روصه خواندی
ابن الشبیب آمد به پابوست برایش
از غربت ارباب بی سر روضه خواندی
گفتی از آن سرنیزه هایی که رسیدند
گفتی ازان صدپاره پیکر روضه خواندی
از خیمه هایی که پراز نامحرمان شد
با ماجرای قحط معجر روضه خواندی
گفتی نمازش را نشسته خواند عمه
درگوشه گودال تنها ماند عمه
سید پوریا هاشمی
********************
اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) – سید پوریا هاشمی
درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکرد و خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم
فکر مستخدم شدن بودیم اگر زود آمدیم
یک گداخانه کنار قصر سلطان ساختیم
کعبه هم سجاده را کج کرد وقتی دید ما
قبله را مایل به خورشید خراسان ساختیم
سایه امنیت ما در قیامت میشود
سایه امنی که ما در زیر ایوان ساختیم
ما نه از حالا که در دارالشفاییم از قدیم
دربدرهای علی موسی الرضاییم از قدیم
ما خوشیم اما زمان رفت و آمد خوشتریم
درشلوغی خیابان های مشهد خوشتریم
ماه با تابیدنش خودرا سبک کرده فقط
شب که می آید همه بانور گنبد خوشتریم
بین گوهرشاد و صحن کهنه حیران مانده ایم
دل اگر باشد دراین وادی مردد خوشتریم
ریسه بندانی که درصحن است مارا نور داد
اینچنین تکلیف ما روشن که باشد خوشتریم
آمدیم اینجا که سه دفعه بیاید پیش ما
قول اگرشد قول دیدار مجدد خوشتریم
در ازای درهم ما او طلا پرداخت کرد
خرج مشهد رفتن مارا رضا پرداخت کرد
تا که شد حرف طلسم آقا به داد ما رسید
چه زمانهایی به داد ما پریشانها رسید
گاه آهوی بیابان و گهی سگ های پیر
خوب برحال همه از زشت و از زیبا رسید
هرکسی تیری دراینجا زد نشانش شد دوتا
هم به عقبایش رسید و هم براین دنیا رسید
زائرانت هرسحر از وحی بهره برده اند
بس که از نقاره ها آیات انزلنا رسید
درگدایی از پسر مادر وساطت میکند
یا رضا گفتیم و جانم از سوی زهرا رسید
جلوه شمس الشموسی شما با فاطمه ست
پیش تو سوگند من یا فاطر و یا فاطمست
درحرم خود را به صید دام بستن بهتر است
به کراماتت امید تام بستن بهتر است
حج اگر حج فقیران است جای شبهه نیست
درطواف قبر تو احرام بستن بهتراست
اول صبح آخر شب به ضریحت میرسیم
کام را با بوسه صبح و شام بستن بهتراست
راه زائر با پر طاووس پیدا میشود
بند دل را به دل خدام بستن بهتراست
هرشب جمعه برات کربلا را میدهی
چشم امیدی به بار عام بستن بهتراست
تو اگر دعوت کنی ویزا نداده میرویم
یک زیارت اربعین پای پیاده میرویم
روضه یابن شبیبت روز ما را تارکرد
مادرت باروضه تو گریه بسیار کرد
گوسفندی را مثال آوردی و این کار تو
کل چوپان های ده را تاابد بیمار کرد
گفتی از خنجر که هرگز از جلو کاری نشد
شاه وقتی پشت و رو شد تیغ دیگر کار کرد
وقت مثله کردنش بالاسرش زهرا رسید
آمد و با یک تن غارت شده دیدار کرد
سربه خورجین رفت و آخر بی برادر بودنش
خواهری را همسفر با دسته اشرار کرد
اینهمه شال و کتیبه یادگاری از شماست
ماحسینی گر شدیم از برکت نام رضاست...
سید پوریا هاشمی
********************
اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) – حسن لطفی
اگر میتراود زِ لبها علی
اگر نعره دارم سراپا علی
ندارد دلم قبله الا علی
که دیدم خدا را فقط با علی
خدا عالی است و مُعَلیٰ علی
بگو بعدِ بسمه تعالیٰ علی
اگر کوچهی ما چراغانی است
اگر سقفِ این شهر بارانی است
اگر زُلفِ ما در پریشانی است
اگر حالِ ما باز طوفانی است
که ایران تمامش خراسانی است
که ما خاک هستیم بالا علی
اگر روزگاریست حالم بَد است
اگر لحظههایم پریشان شده است
گرهها سراغم اگر آمده است
اگر غم به امروز ما سر زده است
علاجش فقط دیدن مشهد است
بخوان زیرِ ایوان طلا یا علی
بهشت است و نور است در این فضا
که سوءُالقَضا گشت حُسنُ القَضا
سراپا پُرم از دَمی جان فزا
چه امشب چه فردا چه روزِ جزا
علی ابن موسی الرضا المرتضیٰ
مرا کافی اینجا و آنجا علی
فقیری که اینجا به زحمت رسید
زیارت نخوانده به عزت رسید
سلامی نکرده سلامت رسید
دعایی نگفت و عجابت رسید
عنایت رسید و عنایت رسید
فقیر تو بود و شد آقا علی
حرم پُر شده از کبوتر رضا
ولی ما کلاغیم و بی پَر رضا
به ما حق بده پشتِ این در رضا
نداریم ما جای دیگر رضا
گرفته حرم بویِ مادر رضا
نداریم جز تو به_زهرا_علی
شبی آمدم مثلِ بیچارهها
نشستم کمی پیشِ فوارهها
گره خورده بودم چو آوارهها
اسیرِ قفسها و دیوارهها
که ناگاه با بانگِ نقارهها
براتِ مرا کرد امضا علی
چه بی منت اینجا دوا میدهند
نجف را در این صحنها میدهند
بگو کاظمین و... تو را میدهند
مدینه و یا سامرا میدهند
و پایینِ پا کربلا میدهند
امیری حسینٌ و مولا علی
اگر مُردهام باز جانم دهید
اگر خواب هستم تکانم دهید
مریضم حرم را نشانم دهید
من از آنِ مولایم آنم دهید
کمی در حرم استخوانم دهید
مرا جای دیگر مبادا علی...
چه میچسبد اینجا جوابت دهند
و جا گوشهی انقلابت دهند
در آن صحن باشی و آبت دهند
سرت رویِ زانو و خوابت دهند
و در خواب هم آفتابت دهند
چه میچسبد آری به رویا علی
اگر چشم اینجا به امید توست
سرِ سالِ ما هم شبِ عیدِ توست
در این سینهها نورِ توحیدِ توست
فقط روشناییِ خورشید توست
و این روضهها گیرِ تاییدِ توست
بخوان تا مُحَرم تو ما را علی
منم روبرویت علیکالسلام
پُر از آرزویت علیکالسلام
من و گفت و گویت علیکالسلام
تو و اشک رویت علیکالسلام
به یاد عمویت علیکالسلام
تو هم دادهای دل به سقا علی
بخوان روضهها را به اِبنِ الشَبیب
زِ تیری مَهیب و زِ شَیبُ الخَضیب
زِ آهی غریب و زِ خَدِالتَریب
زِ اَمَنیُجیبِ یتیمی غریب
بگو وا حسن وا حسینا علی
حسن لطفی