اشعار مناجات محرمی – شب دوم محرم – سید پوریا هاشمی

 

از ابتدای خلقت  تا انتها حسین است

روح خدا پرستی در انبیا حسین است

 

هرچه بلاست آقا  یکجا بجان خریده

در امتحان ایمان قالو بلی حسین است

 

اوج کمال احمد بوسیدن حسین است

معراج رفته داند معراج تا حسین است

 

هنگام مرگ باید بالا سرم بیاید

رویش حساب کردم چون باوفا حسین است

 

تربت به هر مریضی دادم شفا گرفته

لعنت به منکرش باد سر شفا حسین است

 

این ارج و قرب کعبه مدیون خون آقاست

حاجی نباش غافل سنگ بنا حسین است

 

هریک قدم پیاده  صد حج ثواب دارد

هرجوره سود کردیم تا کار با حسین است

 

دراین حرم عبادت یعنی که ذکر ارباب

صوت همه ملائک صلو علی حسین است

 

لبیک داعی الله  من آمدم زیارت

حالا تمام شورم لبیک یا حسین است

 

چه روزگار تلخی دارند این دو عاشق

پایین نیزه زینب بر نیزه ها حسین است

 

سید پوریا هاشمی

 

*********************

 

اشعار مناجات محرمی – شب دوم محرم – محمد جواد پرچمی

 

کوکب دردانه عصمت نگین اش زینب است

آیۀ ایاک نعبد ، نستعین اش زینب است

 

رتبۀ ممسوسۀ فی ذات در تسخیر اوست

جلوه مستغرق رب، دستچین اش زینب است

 

کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو

کربلا تا شام ، ام المومنين اش زینب است

 

واقعا زن نیست این ، پروردگار مردهاست

انقلاب کربلا مرد آفرین اش زینب است

 

خیمه های کربلا ام البنات اش زینب است

کشته های نینوا ام البنین اش زینب است

 

فاطمه زينب حسن زينب بيمبر زينب است

حيدر كرار لحن آتشين اش زينب است

 

مستجير بيرق عباس گرچه شد حسين

پرچم صاحب لوا حبل المتين اش زينب است

 

آنكه بين ازدحام چشم هاي خيره سر

رو گرفت از دشمنان با آستينش زينب است

 

گرچه در بزم عبيدالله او پايين نشست

صبح محشر بانوي بالانشين اش زينب است

 

محمد جواد پرچمی

 

*********************

 

اشعار مناجات محرمی – آرش براری

 

از ازل تا روز محشر دوستت دارم حسین

در همه عمرم سراسر دوستت دارم حسین

 

گفته پیغمبر تو را باید همیشه دوست داشت

طبق دستور پیمبر دوستت دارم حسین

 

گرچه خیلی دوست دارم چهارده معصوم را

بین آنها جور دیگر دوستت دارم حسین

 

ساده میگویم شبیه کودکان بی سواد

از خودم هم بیشترتر دوستت دارم حسین

 

مادرم میگفت پای روضه شیرم داده است

پس من از آغوش مادر دوستت دارم حسین

 

"همنشینی با تو" را در آخرت از من نگیر

هرچه هم که باشم آخر دوستت دارم حسین

 

آرش براری

 

*********************

 

اشعار مناجات محرمی – شب دوم محرم –محمد قاجار

 

پسر فاطمه ای روشنی چشم ترم

سایه ی پهن، ز الطاف خدا روی سرم

 

مادرم آشپز بزم عزاخانه توست

و میان دار صف سینه زنانت پدرم

 

تا نفس دارم از این خانه به جایی نروم

من به هر جای دگر پای نهم، در به درم

 

همه ی ایلُ تبارم، همه دیوانه ی تو

هم پدرجدّمُ مادر پدرم هم پسرم

 

علت خلقت من گریه برای غم توست

جز به پای غم تو گریه کنم بی هنرم

 

دست انداخته شیطان که مرا پست کند

کمکم کن که از این معرکه جان در ببرم

 

بسکه از عشق تو لبریز شدم، مست شدم

هوسم کرده که تا کرببلایت بپرم

 

به گدایت نظری کن که به امّیدِ عطا

شب جمعه شده و آمده مسکین به حرم

 

اربعین، برگ برات منِ شیدا شده را

بزن امضا و معطل مکن ای شاه کرم

 

من علامتکش ظهر دهمِ ماه تو ام

پای این نذر ببین خم شده قدّم، کمرم

 

کاسبم، نان شبم بسته به چشمان شماست

نام عباس بُود هر قسم معتبرم

 

شغل من خادمیِ هر شبِ سقاخانه ست

تاجرِ بی ضررِ چایی و قند و شکرم

 

افتخارِ همه در سروری و سالاری ست

من ولیکن به گداییِ درت مفتخرم

 

خانه ی مادری ام کرببلا شهر شماست

پس به هر جا که روم جز حرمت، در سفرم

 

کار و بارم همه دم روضه و اشک سحر است

غیر اوضاع تو از کار جهان بی خبرم

 

محمد قاجار

 

*********************

 

اشعار مناجات محرمی – شب دوم محرم – حسن کردی

 

مهر تو پشتوانه ایمان نوکر است

نوکر تمام عمر بدهکار این در است

 

چشمان خیس عالم و آدم گواه ماست

اینکه چقدر نام شما گریه آور است

 

یک قطره صاف در غم تو اشک ریختن

با سجده های شام تهجد برابر است

 

ای سرّ ایه "فتلقی" چه روشن است

ادم به گریه بر تو نجاتش مقدر است

 

با چشم های پاک فقط می شود گریست

این اشک و عشق از اثر شیر مادر است

 

با تو خدا معادله ها را بهم زده

وقتی زیارت تو ز حج هم فراتر است

 

خوشبخت آنکه با غم تو زندگی کند

خوشبخت تر کسی که در این خانه نوکر است

 

حسن کردی

 

*********************

 

اشعار مناجات محرمی – شب دوم محرم – محسن صرامی

 

ذکر حرم توست که گُل کرده به لب ها

پس گوش بکن ناله ی "آقا بطلب ها"

 

تنبیه نکن ، گر چه بدم گر چه سیاهم

محتاج نوازش شده ام جای غضب ها

 

دوری من از تو شده فرسنگ به فرسنگ

تبدیل بکن فاصله ها را به وجب ها

 

سجاده ی من شعبه ای از کرب و بلا شد

با تربت تو در حرمم نیمه ی شب ها

 

لا حول ولا قوة الا ... وَ سه نقطه

ای در یَد اطفال تو اسبابِ سبب ها

 

ما "قوم عجم" سابقه داران تو هستیم

کردیم غلامی تو همپای عرب ها

 

در سینه ی ما آتش عشقت نشود سرد

از داغ تو داغیم و دچاریم ، به تب ها

 

ما وصل به گنجیم و بریدیم ز دنیا

ما "جاه طلب" نه ... تو بگو "شاه طلب ها"

 

از نخل خیابانی بین الحرمینت

در سفره ی ما پخش بکن نان و رطب ها

 

ای کهنه رفیق ابدی ، حضرت ارباب !!!

غیر از خودِ تو از همه خوردیم ، رَکَب ها

 

رضا قاسمی

 

*********************

 

اشعار مناجات محرمی – محسن صرامی

 

ما را طبیب حاذق بیمار می پسندد

بیمار چشم خود را تب دار می پسندد

 

فرمود با اشاره بعد از دو استخاره

یک بار مست و یک بار هوشیار می پسندد

 

تا لحظه ای دلم سوخت دل را خرید و نفروخت

آه ندامتم را غفار می پسندد

 

 کاری ندارد اصلاً داریم یا نداریم

اصلاً نداری ام را بسیار می پسندد

 

در اوج سر به راهی سر به هوام گاهی

معشوق عاشقش را بردار می پسندد

 

در میزنم که شاید در را شبی گشاید

یار از دل گرفتار اصرار می پسندد

 

 من عاشق زهیرم دیوانه ی بریرم

این است خط سیرم دلدار می پسندد

 

دل را خریده کم کم کلب رسول ترکم

گندابی ام که یارم عیار می پسندد

 

محسن صرامی