اشعار مناجات محرمی – شب سوم محرم
اشعار مناجات محرمی – شب سوم محرم – محسن قاسمی
منتظر بودم دوباره ماه ماتم را ببینم
با همین چشم گنه کارم محرم را ببینم
بین آنهایی که میگویند انا کلب الرقیه
ساعتی بنشینم و رخسار آدم را ببینم
چون در و دیوار هیئت که مزین بر کتیبه است
شاد گردم چون به تن پیراهن غم را ببینم
بین چایی و برنج و روضه خوان و گریه کن ها
وحدتی از کثرت مفهومی دم را ببینم
ده شب از داغش گذارم دست بر سر جای قرآن
یک دهه هر شب، شب قدر مسلم را ببینم
تا بیاموزم ره سر را تکان دادن به روضه
یک دهه بنشینم و حالات پرچم را ببینم
قبل مرگم آمدم با چشم های غرق اشکم
بین هیئت موج رستاخیر اعظم را ببینم
محسن قاسمی
********************
اشعار مناجات محرمی – شب سوم محرم – محمد قاجار
آقا سلام وقت گدایی رسیده است
عشقت دوباره چند گدا را کشیده است
روز ازل خدا ز گل و آب کربلا
بی شک مرا برای شما آفریده است
نوکر همان کسی ست که با جمع دوستان
هر جا بساط روضه علم شد دویده است
من عاشق تو ام همه دنیای من حسین
از روح تو خدا به گل من دمیده است
با خاطرات کرببلا زنده مانده ام
با اینکه قدّم از غم زینب خمیده است
هر روز و شب به اشک و دعا لعن میکنم
آن کس که از قفا سرتان را بریده است
داریم آرزو که بمیریم از غمِ
دردانه ای که حرف کنیزی شنیده است
محمد قاجار
********************
اشعار مناجات محرمی – شب سوم محرم – محسن صرامی
ما در عزایت مثل زمزم گریه کردیم
گاهی شدید و گاه نم نم گریه کردیم
گاهی تک و تنها میان خلوت اما
اغلب میان روضه با هم گریه کردیم
گفتی جوانان بنی هاشم بیائید
از بچگی ما با همین دم گریه کردیم
در یازده ماه خدا آتش گرفتیم
وقتی که شد ماه محرم گریه کردیم
قبل از تولد روضه گردی کار ما بود
پس پا به پای نوح و آدم گریه کردیم
وقتی نشد قسمت به پابوست بیائیم
هر جا که دیدیم از تو پرچم گریه کردیم
از حضرت عیسی بپرس آقای خوبم
با خواندن آیات مریم گریه کردیم
قطعاً قیامت تا به محشر پا گذاری
شرمنده ایم از اینکه ما کم گریه کردیم
محسن صرامی
********************
اشعار مناجات محرمی
برکه ای بودم دلم را جلوه ی مهتاب بُرد
سجده ام را فکر اَبروی تو در مِحراب بُرد
بگذر از من بی وضو گاهی صدایت کرده ام
مستی نامت چنین از خاطرم آداب بُرد
رحمت بی انتها هستی و کشتی نجات
دلبرا دل از گنهکارها همی ارباب بُرد
خواب دیدم بوسه ای میگیرم از شش گوشه ات
ای ضریح عشق رویایت ز چشمم خواب برد
گریه کردم تا که نامت را شنیدم یا حسین
آنقدر که نامه ی اعمال من را آب بُرد
در صف دوزخ به هم مردم نشانم میدهند
دیدی آخر دست نوکر را گرفت ارباب بُرد
تو حسینی تو به قدر عالمی پیمانه داری یا حسین
تو چه کردی این همه دیوانه داری یا حسین
اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب دوم محرم 96
********************
اشعار مناجات محرمی – شب سوم محرم – آرش براری
ما را کشانده اند به میخانه حسین
تا مستمان کنند ز پیمانه حسین
پروا نمیکنیم از آتش، حسین هست
آتش حرام گشته به پروانه حسین
دست تو سر پرستی ما را سپرده اند
ما را گذاشتند دم خانه حسین
«حب الحسین اجننی» ای عاقلان شهر
یعنی شدیم ما همه دیوانه حسین
نام رقیه است که "باب الحسین" ماست
سوگند میخوریم به دردانه حسین...
... جان همان سه ساله مرا کربلا ببر
منعم مکن بخاطر ریحانه حسین
آرش براری
********************
اشعار مناجات محرمی – شب سوم محرم – رضا رسول زاده
زینت گرفته هر سخنم با دم حسین
چون عطردان شده دهنم با دم حسین
از کودکی برای غمش گریه کرده ام
تا روز مرگ سینه زنم با دم حسین
زهرا برای من همه شب می کند دعا
تا مشکی است پیرهنم با دم حسین
فرموده اند آتش دوزخ شود حرام
محشر برای جان و تنم با دم حسین
من زنده ام به هر نفسم با دم علی
تا زنده ام نفس بزنم با دم حسین
من کربلایی از کرم مجتبی شدم
من عاشق دم حسنم با دم حسین
هنگام غسل من بنویسید : کربلاء
با تربتی روی کفنم با دم حسین
یک روضه ی رقیه بخوانید دوستان
در لحظه ی کفن شدنم با دم حسین
رضا رسول زاده