اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – علی اکبر لطیفیان

 

تا مرا در گناه دید حسین

زودتر از همه دوید حسین

 

باید از او فقط شنید خدا

باید از ما فقط شنید حسین

 

گل مردم به ما چه مربوط است

گل ما را که آفرید حسین

 

در ازای دو قطره خون گلوش

از خدا خلق را خرید حسین

 

حج نرفتیم ، کربلا رفتیم

کعبه را سمت ما کشید حسین

 

کعبه هم در طواف میگوید

لک لبیک یا شهید ، حسین

 

آنقدر داد زد ته گودال

تا به داد همه رسید حسین

 

نیزه ها هر کدام طعمی داشت

همه را یک به یک چشید حسین

 

از زرنگی نیزه دار نبود

بخدا نیزه را ندید حسین

 

علی اکبر لطیفیان

 

********************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – آرش براری

 

ملائکه برات گریه‌ی مدام می‌کنند

برای روضه خوانی تو اهتمام می‌کنند

 

چقدر لقمه حلال وقف روضه میشود

چقدر خرج این محرم الحرام می‌کنند

 

چه مشکل است روضه‌ها برای یازده امام

چه آه و ناله‌ها برای یک امام می‌کنند

 

چه حیف عده ای برای جز تو گریه می‌کنند

چه حیف اشک‌های خویش را حرام می‌کنند

 

اساس روضه‌های تو حسین وحدت آور است

همه مذاهب جهان به تو سلام می‌کنند

 

در آن زمان اگر کسی به یاری تو برنخاست

در این زمان تمام مسلمین قیام می‌کنند

 

اگر تورا نداشتم که محترم نمی‌شدم

به احترام تو به من هم احترام می‌کنند

 

حسین جان! بقدر لحظه ای مرا رها نکن

اگر مرا رها کنی همه رهام می‌کنند

 

خوشابحال عده ای که از دو ماه قبل از این

برای اربعین، حسین ثبت نام می‌کنند

 

خوشا به حال کشته های راه حق تو حسین

که می‌نهند سر به دامنت تمام می‌کنند

 

سخاوتت به گوش قاتلان تو رسیده است

که در کنار قتلگاه ازدحام می‌کنند

 

هنوز چشم تو به سوی خیمه‌هاست یاحسین

مقابل تو رو به جانب خیام می‌کنند

 

آرش براری

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – علی اکبر لطیفیان

 

چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت

که زير سايه اين خيمه کرده ايم اقامت

 

شفيع گريه کنانش ائمه اند يکايک

به اين دليل که جمع است در حسين امامت

 

کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت

کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت

 

چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه

که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت

 

کسى که بارعلم را به شانه اش نکشيده ست

بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت

 

کسى که در پى کار حسين نيست, محال است

که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت

 

""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید

ز دوستی چه نشانی زشیعگی چه علامت

 

کسی که در کفنش تربت حسین نباشد

چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت

 

کسی که قبر حسین را ندید و رفت زدنیا

به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت""

 

به روزحشر که جمله فقير وکاسه بدستند

خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت

 

غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد

برابرش نکنم با هزار تاج کرامت

 

چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت

چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت

 

پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی

خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت

 

علی اکبر لطیفیان

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – محمد جواد پرچمی و پیمان طالبی

 

از سرور هر دو عالم نزد ما غم بهتر است

گريه بر تو از نماز نيمه شب هم بهتر است

 

واقعا اشك براى روضه چيز ديگرى است

در سلوك ما فرات از آب زمزم بهتر است

 

گريه هايم را بگيري بي گمان دق ميكنم

مردن از دنياى بي گريه برايم بهتر است

 

در جواب اینکه شأن گریه کن های تو چیست

از برای این سوال «الله اعلم» بهتر است

 

هر كه به جايي رسيد از نوكري تو رسيد

نوكري تو ز آقايي عالم بهتر است

 

نوحه دم داديم و با اين دم مسيحا دم شديم

از دم روح القدس واللهِ اين دم بهتر است

 

يازده ماه از خدا ماه شما را خواستيم

از تمام ماه ها ماه محرم بهتر است

 

رتبه پيرِغلامان تو نزد فاطمه است

چون غلامي شما با قامت خم بهتر است

 

انبيا در آخر خط ميشوند عبدالحسين

آخر این راه از آغاز آن هم بهتر است

 

گر به زیر ناودان کعبه هم باشم ولی

معتقد هستم که باشم زیر پرچم بهتر است

 

گفته بودند اربعين صحن تو چيز ديگريست

رفتم و با چشمهاى خويش ديدم بهتر است

 

شعر مشترک محمد جواد پرچمی و پیمان طالبی

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – جعفر ابوالفتحی

 

غم میخوریم، شکر ، غمش هم زیاد هست

در بین روضه محتشمش هم زیاد هست

 

شکر خدا که گریه کنش هم قلیل نیست

عیسای روضه فیض دمش هم زیاد هست

 

با کمترین هزینه به ثروت رسیده ایم

 این اشک بین روضه کمش هم زیاد هست

 

فهمیده ام ز گریه ی مستان عاشقش

که دور مانده از حرمش هم زیاد هست

 

با سر بدو به سوی درش در بزن فقط

ابن الکریم ما کرمش هم زیاد هست

 

پهلوی نیزه خورده ی این شاه بی کفن

کرده ورم... ولی.. ورمش هم زیاد هست

 

جعفر ابوالفتحی

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم

 

با خدا هستیم یعنی با حسین

می‎کُشد با عشق خود ما را حسین

 

در مقام خود خدایی می‎کند

می‎نشیند بر زمین هر جا حسین

 

آبروی نوکرش را می‎خرد

پیش چشمان همه تنها حسین

 

در غم واندوه آرامم نکرد

هیچ ذکری غیر ذکر یا حسین

 

می‎برد بالا مرا در روضه‎اش

بیشتر از قوس او أدنی حسین

 

خلقت ما از دعای فاطمه است

لا موثر فی الوجود الّا حسین

 

کارها را با رقیه بسته اند

اهل بیت مصطفی حتی حسین

 

نامه‎ی اعمالمان را تا کنید

راه می‎آید خودش با ما حسین

 

با لباس مشکی‎ام دفنم کنید

رو سفیدم می‎کند فردا حسین

 

کربلای من گره خورده به هم

می‎زند تا اربعین امضا حسین

 

از مدینه آمدم تا کربلا

چون حسن آورده من را تا حسین

 

سفره‎دار سفره‎ی زهرا حسن

روضه‎خوان روضه‎ی زهرا حسین

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – علیرضا خاکساری

 

رونق هر صبح و هر شام محرم شد حسین

بازدم شد یاابوفاضل ولی دم شد حسین

 

نام او با هر دل آشفته بازی میکند

بهترین نقش و نگار روی پرچم شد حسین

 

بارها گفتم حسین و خانه ام آباد شد

در دوعالم مظهر فیض دمادم شد حسین

 

انبیا هرچه که دارند از حسین فاطمه ست

پس مسیحای خود عیسی بن مریم شد حسین

 

خواستم تا که خدایم را ببینم در سحر

ناگهان در قاب چشمانم مجسم شد حسین

 

نه فقط از بنده هایش دستگیری کرده است

درد بی درمان من را نیز مرهم شد حسین

 

بالحسینِ بند را از پای آدم باز کرد

باب توبه بر تمام خلق عالم شد حسین

 

نام و یاد او برایم شد مفاتیح النجات

فارج الهم شد حسین و کاشف الغم شد حسین

 

بی گمان رب تبارک و تعالی مرا

اسم بسیار است اما اسم اعظم شد حسین

 

علت و معلول از این بهتر ندیده چشم من

باعث و بانی هر باران نم نم شد حسین

 

اشبه الناس به زهرای شهیده شد حسن

اشبه الناس به شخص مرتضی هم شد حسین

 

هرکجا هم که روم حسن ختامم کربلاست

چون گریز اکثر مرثیه هایم شد حسین

 

تا مبادا دشمنش را دست خالی رد کند

محض دِرهم در دل گودال دَرهم شد حسین

 

علیرضا خاکساری

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – آرش براری

 

دلمرده ایم و زنده شدیم از دم حسین

اینگونه شد، شدیم همه همدم حسین

 

غمخوار غصه های کسی ما نمیشویم

ما گریه میکنیم فقط در غم حسین

 

خون گریه میکنیم برای "شهید اشک"

شاید که اشک ها بشود مرهم حسین

 

از برکت خمینی و خون شهید هاست

بر بام خانه هاست اگر پرچم حسین

 

تنها نه اینکه حضرت آدم حسینی است

هستند انبیا همگی آدم حسین

 

زینب فقط به روی رگ پاره بوسه زد

مثل عقیله نیست کسی محرم حسین

 

جا داشت بعد روضه گودال جان دهم

شرمنده ام که زنده ام از ماتم حسین

 

آرش براری

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – ناصر شهریاری

 

عمریست که گریان ابالفضل و حسینیم

ما بی سر و سامان ابالفضل و حسینیم

 

گوییم به آوای جلی بر همه دنیا

ای قوم مسلمان ابالفضل و حسینیم

 

تا اینکه مداوا بشود این دل پر زخم

ما در پی درمان ابالفضل و حسینیم

 

هر دل که پریشان شده دلداده ی یاریست

صد شکر پریشان ابالفضل و حسینیم

 

با یک نگه مادرتان در همه اوقات

بر سفره ی احسان ابالفضل و حسینیم

 

دیدیم که اشک غم او شست گناهان

ما در یم غفران ابالفضل و حسینیم

 

در مشهد سلطان همه در کرببلایم

زوار خراسان ابالفضل و حسینیم

 

ای کاش ببینیم که در یک شب جمعه

ما زائر و مهمان ابالفضل و حسینیم

 

ما سینه زنان ، لطمه زنان ، مویه کنانِ

کام و لب عطشان ابالفضل و حسینیم

 

ناصر شهریاری

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – مجتبی قاسمی

 

ما را خدا به عشق حسین آفریده است

از او کریم تر همه عالم ندیده است

 

ریزه خور عطای حسینیم تا ابد

این لطف فاطمه است که بر ما رسیده است

 

دنبال زرق و برق جهان اهل عالمند

سینه زن حسین از این ها بریده است

 

این پرچم سیاه عزا آبروی ماست

ما را به برکتش خود زهرا خریده است

 

عرض نیاز پیش کریمان که عیب نیست

مولا همیشه حاجت نوکر شنیده است

 

بانی روضه حضرت خیر النسا شده است

از چشم مرتضی ز غمش خون چکیده است

 

جنت بهای یک نم اشک عزای اوست

یعنی بهشت حاصل اشک دو دیده است

 

از انعکاس ناله ی "نوحوا علی الحسین"

عمری نسیم غم به دل ما وزیده است

 

جسمش به خاک و راس منیرش به روی نی

مرکب به روی پیکر پاکش دویده است

 

با سنگ و نیزه حرمت او را شکسته اند

بیهوده نیست خواهر او قد خمیده است

 

مجتبی قاسمی

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب پنجم محرم – محمد جواد پرچمی

 

در مسیر خانه ی لیلا ز جان باید گذشت

تا وصال یار از صد امتحان باید گذشت

 

بابی انت و امی چونکه گفتی بر حسین

دیگر از فرزند و مال و خانمان باید گذشت

 

در طریق کعبه باید با مغیلان سر کنی

پس دگر از طعنه های این و آن باید گذشت

 

هر که شد گمنام تو ، زهرا خریدارش شود

پس در این خانه ، از نام و نشان باید گذشت

 

دل فقط جای حسین است و حسین است و حسین

از هر آنچه غیر او در دو جهان باید گذشت

 

ابر اگر باران نبارد ، سایه می خواهد چکار

واقعآ از چشم بی اشک روان ، باید گذشت

 

حمد و سوره بر سر قبر محبانش نخوان

از مزار سینه زن ، سینه زنان باید گذشت

 

محمد جواد پرچمی