اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – محسن صرامی

 

در كودكي ام گفته فقط مادرم از تو

پر شد پسر ام بنين دفترم از تو

 

هر چند ضرر ميكني اما كرمي كن

خاك قدمت از من و جايش سرم از تو

 

سقا شدي و تشنه شدم اكثرأ از عمد

گفته همه جا با همه چشم ترم از تو

 

از بسكه كريمي پسر حيدر كرار

دم ميزند آقاي كرامت كرم از تو

 

داري چقدر دور و بر خويش فدائي

مثل پدر خويش كني كار خدائي

 

شد منصب تو تا به ابد باب حوائج

شد منصب ما بر سر كوي تو گدائي

 

قطعأ و يقينأ كه رسيده است سليمان

از سفره ي احسان تو بر نان و نوائي

 

سقاي حرم تشنه ي لب هاي تو درياست

داريم عقيده تو همان آب بقائي

 

محسن صرامی

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – محمد حسن بیات لو

 

سائل شدیم شامل لطف و کرم شدیم

 خار  آمدیم و از نفست محترم  شدیم

 

لب وا نکرده حاجتمان مستجاب شد

وقتی دخیل گوشه ای از این علم شدیم

 

چشم امیدمان به نخ پرچم عزاست

پس بی دلیل نیست اگر اهل غم شدیم

 

رفتیم اگر بهشت حسینیه می زنیم

با جمع نوکران ز ازل هم قسم شدیم

 

دست شکسته بر سرمان دست میکشد

حالا که اشک ریز دو دست قلم شدیم

 

ماندن به راه عشق تو عین سعادت است

شکر خدا به پای تو ثابت قدم شدیم

 

ای کاش بعد این همه شوق حرم، شبی

می شد به خواب دید که کلب حرم شدیم

 

محمد حسن بیات لو

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – محمد جواد شیرازی

 

با وجود این همه رسوایی و خودخواهی ام

هم کنارم ماندی و هم می کنی همراهی ام

 

با خودم گفتم من آلوده را رد می کنی

ذوالکرم بودی و دیدم واقعا می خواهی ام

 

رحمت موصوله ات حتی به من هم می رسد

با وجود این همه کم کاری و کوتاهی ام

 

هر چه می گردم فقط حب تو پیدا می شود

بین اشعار و نماز و روزه و مداحی ام

 

گر به قول اهل غفلت روضه ها گمراهی است

تا خود محشر به دنبال همین گمراهی ام

 

 مادرت با خط زیبای خودش روز ازل

سر در این سینه ام حک کرده "ثاراللهی ام"

 

هر کسی در درگهت منصوب بر کاری شده

من سگ عباس، در دربار شاهنشاهی ام

 

با توکل بر خدا و با دعای مادرت

اربعین، سوی حرم پای پیاده راهی ام

 

در روایت آمده ماهی برایت گریه کرد

پس بدون اشک هایم پست تر از ماهی ام

 

من چه می فهمم چه آمد بر سرت در علقمه؟!

در بساط روضه ات در اوج نا آگاهی ام

 

محمد جواد شیرازی

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – سید پوریا هاشمی

 

انا فتحنای خدا یعنی ابالفضل

بی دست و فوق دستها یعنی ابالفضل

 

هرکس گرفتار آمده آسوده باشد

دارالادای قرض ما یعنی ابالفضل

 

یا کاشف الکرب الحسین ما کلید است

رمز قبولی دعا یعنی ابالفضل

 

نیم دلش وقف حسن نیمی حسین است

جمع شجاعت با سخا یعنی ابالفضل

 

دست ردش را ارمنی ها هم ندیدند

با هرغریبه آشنا یعنی ابالفضل

 

هرجا که شد حرف از کرم یعنی حسن جان

هرجا که شد حرف از وفا یعنی ابالفضل

 

بر شان او کل شهیدان غبطه دارند

بالا نشین اولیا یعنی ابالفضل

 

اصلا علی را دروجودش جمع کردند

آیینه حیدر نما یعنی ابالفضل

 

یاد قدیمی ها دوباره دم گرفتیم

سقای دشت کربلا بعنی ابالفضل

 

دستش جدا شد تا که بال و پر بگیرد

یعنی مقام شافع محشر بگیرد

 

سید پوریا هاشمی

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – حمید رضا محسنات

 

معروف به عباس و مسمی به ابالفضل

عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل

 

هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود

بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل

 

بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت

در کشور ما هست قسم ها  "به ابالفضل"

 

صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال

ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل"

 

القاب زيادند ، ولي عالم و آدم

گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل

 

حمید رضا محسنات

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – مهدی رحیمی

 

دیده ایم ابروش را اما نگاهش را ندیدیم

مهربانی های در چشم سیاهش را ندیدیم

 

عمری از چشمان زیبایش نوشتیم و به مقتل

بارها لفظ «عَلی عَینی» به شاهش را ندیدیم

 

ماهِ پیشانی بلندِ قوم را دیدیم اما

جای مُهرِ مانده روی سجده گاهش را ندیدیم

 

دشمن از ترسش فقط در شعرها قالب تهی کرد

حیف اما دوستان در پناهش را ندیدیم

 

آنقدر ماندیم در تاریکی الفاظ خود که

وقت وصف روی ماهش نور ماهش را ندیدیم

 

ناصر و عبد و مطیع و کاشف الکرب و مواسی

این همه فرمانده ی بین سپاهش را ندیدیم

 

مستجار و فادی و طیّار و حامی و مؤثر

این غلاف چند وجهیِّ سلاحش را ندیدیم

 

از ادب در طینتش گفتیم اما در زیارت

بُعد راهِ از حرم تا بارگاهش را ندیدیم

 

تاکنار علقمه در روضه ها رفتیم اما

ردّپایش را اگر دیدیم راهش را ندیدیم

 

مشک آبش را همه دیدیم وقتی بر زمین ریخت

بغض معجر...آه یعنی مشک آهش را ندیدیم

 

مهدی رحیمی

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا

 

رد خور ندارد می شود حاجت برآورده

هر آنکسی که رو ؛ به سوی این در آورده

 

در ماتم او ارمنی هاهم سیه پوشند

یعنی مسیحی هم به آقا باور آورده

 

ما نه...بزرگ ما خودش را کوچکش خوانده

بر درگه او عرض حاجت رهبر آورده

 

عباس یعنی خیمه آرام یعنی شیر

شیری که باخود حوصله ها را سر آورده

 

عباس یعنی مرتضی ؛بااین حساب ارباب

همراه باهفتاد و دوتن؛لشگر آورده

 

عباس یعنی عشق یعنی حضرت غیرت

عباس یعنی دست داده؛پر در آورده

 

عباس یعنی  هر نفس روح ادب بودن

وقتی کنار شاه سر پایین تر آورده

 

قربان آن مادر که باحیدرچنین فرمود

ام البنین نذر حسینت نوکر آورده

 

او کیست که زهرا برای گریه کن هایش

از جنت الاعلی انار نوبر آورده

 

اوج لطافت لطمه بر صور ت زند امشب

احوال زینب گریه ما را در آورده

 

امشب گره از کارها وا می کند حتما

آن دستها که فاطمه در محشر آورده

 

امشب بساط روضه احساس در عرش است

یعنی دوباره پرچم عباس در عرش است

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – محمد حسین رحیمیان

 

شاه قامت قیامتی داریم

دلبر با ابهتی داریم

 

کاسه لیس جناب عباسیم

وه چه رزق و ضیافتی داریم

 

نسل در نسلمان ابالفضلی است

در این خانه قدمتی داریم

 

قسمت کار ما گره نشود

یاور با محبتی داریم

 

ورد لبهایمان ابالفضل است

هر زمانی که حاجتی داریم

 

آرزوی بهشت را نکنیم

زیر این خیمه جنتی داریم

 

وسط روضه های تاسوعا

آرزوی شهادتی داریم

 

تاکه دست بریده یاور ماست

انتظار قیامتی داریم

 

خاک سرداب علقمه نشدیم

از خدا ما شکایتی داریم

 

محمد حسین رحیمیان

 

*******************

 

اشعار مناجات محرمی – شب تاسوعا – مجتبی خرسندی

 

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است

چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است

 

دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب

اگر که معنی دست خدا اباالفضل است

 

به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم

که استجابت صدها دعا اباالفضل است

 

نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین

کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است

 

از ابتدا به من آموخت مادرم تنها

دوای درد گرفتارها اباالفضل است

 

چه ترس دارد از آتش ،چه ترس از دوزخ

اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است

 

خود امام زمان گفته است می آید

به مجلسی که در آن ذکر یااباالفضل است

 

بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان

ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است

 

مجتبی خرسندی