اشعار مناجات با امام زمان(عج) – شب تاسوعا
اشعار مناجات با امام زمان(عج) – شب تاسوعا – محمد جواد شیرازی
قربان تو و محکمهی عذر پذیرت
قربان تو و لطف و مبرّات کثیرت
ای حجت حق درگذر از بندهی زارَت
حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت
خالی شده پیمانهی ما «أَوفِ لَناَ الکَیل»
ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت
هر لحظهی ما پر شده از عطر دعایت
الحق که تو هستی همه دم فاطمه سیرت
هر جا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم
بگذار بمانیم همان معرکهگیرت
هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت
گفتیم بیا روضهی عباس گرفتیم
شاید که سوی خیمهی ما خورد مسیرت
ای مادر عباس اجازه بده یک بیت
ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت
بیدست و پر از تیر ز بالای بلندی
افتاد زمین ام بنین ماه منیرت
محمد جواد شیرازی
*********************
اشعار مناجات با امام زمان(عج) – شب تاسوعا – مهدی رحیمی
کشیده از همان آغاز نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب، نه ماه خالص انتظارش را
ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را
اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید
یقین اینگونه بهتر میکنی حس انتظارش را
فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره
مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را
پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را
کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را
مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح
اگر میگفت مرحوم محدث انتظارش را
نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند
نوشته در امینالله و وارث انتظارش را
شده کرب و بلا آیینهای از منتظرها پس
کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را
منم من روضهی عباس تا اینکه بیاید او
کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را
مهدی رحیمی